به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانیرباعی هاشمارهٔ ۳۴: چون در دل من تویی دروغم خوش نیست

1110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون در دل من تویی دروغم خوش نیست
کارم ز تو چون زلف تو درهم خوش نیست
گفتی خوش نیست جان بدادن به غم
ای جان خوش این قصد به جانم خوش نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۳: ای موی سپید هیچ آزرمت نیست؟2شمارهٔ ۳۴: چون در دل من تویی دروغم خوش نیست 3شمارهٔ ۳۵: چون دلم که زلف یارم خم داشت 4شمارهٔ ۳۶: هر زخم جفایی که فلک پنهان داشت 5شمارهٔ ۳۷: با من غمت ای فقاعی حور سرشت 6شمارهٔ ۳۸: دل در غم تو نقش امان جست و نیافت 7شمارهٔ ۳۹: بس دل که ز عشق تو سر خویش گرفت 8شمارهٔ ۴۰: آنرا که بد امید وصال از چشمت 9شمارهٔ ۴۱: دل بر سر کوی تست سرمست غمت 10شمارهٔ ۴۲: ای کم زده خورشید فلک از رایت 11شمارهٔ ۴۳: گندانی را کز آفتابه ش نم زاد 12شمارهٔ ۴۴: پیروزه آسمان نگینم زیبد 13شمارهٔ ۴۵: با من چو شبی به وصل در پیوندد 14شمارهٔ ۴۶: گر یار به خون تو کمر در بندد 15شمارهٔ ۴۷: گندانی را که گند بدعت دارد 16شمارهٔ ۴۸: دهر ار چه غم نامتناهی دارد 17شمارهٔ ۴۹: گل از رخ گلرنگ تو تشویر خورد 18شمارهٔ ۵۰: از روی خرد شعر ترا ای سره مرد 19شمارهٔ ۵۱: دل گر سوی لهو و ناز کم می یازد 20شمارهٔ ۵۲: چون طبع تو با یار جفا می ورزد 21شمارهٔ ۵۳: چون لشکر عارضه به بد رای تو زد 22شمارهٔ ۵۴: دریاب دلی را که به داغت سوزد 23شمارهٔ ۵۵: هر دم به تو خصمی دگرم برخیزد 24شمارهٔ ۵۶: گفتم ز سپاهان مدد جان خیزد 25شمارهٔ ۵۷: بر عمر دراز شه علامت باشد 26شمارهٔ ۵۸: شکرست که جان لطف بر جای بماند 27شمارهٔ ۵۹: با من ز تو یادگار جز درد نماند 28شمارهٔ ۶۰: از لشکر صبرم علمی بیش نماند 29شمارهٔ ۶۱: دل با تو برفت هیچ منزل که نماند 30شمارهٔ ۶۲: ای دوست مخور خون غم اندوزی چند 31شمارهٔ ۶۳: با چشم چگونه اشگ دارد پیوند؟32شمارهٔ ۶۴: بیش از مه رخسار تو پرتو نخرند 33شمارهٔ ۶۵: دست تو به جود طعنه در میخ زند 34شمارهٔ ۶۶: یارم سر سرو سایه ور می شکند 35شمارهٔ ۶۷: بر تیغ تو شاه روم سر عرضه کند 36شمارهٔ ۶۸: در کوی توام سینه پر سوز افگند 37شمارهٔ ۶۹: بر درگه وصل یار سرهنگانند 38شمارهٔ ۷۰: هر کو شرف خدمت تو بگزیند 39شمارهٔ ۷۱: لعل لبت ار به بوسه سرکش نبود 40شمارهٔ ۷۲: مگذار که سودم به زیان در برود 41شمارهٔ ۷۳: دوش ار چه دلم ز درد هجران پر بود 42شمارهٔ ۷۴: ابر آمد کز جود سرافراز شود 43شمارهٔ ۷۵: تن کیست که با وصل تو دمساز شود 44شمارهٔ ۷۶: یارم چو گه خشم کم آزرم شود 45شمارهٔ ۷۷: هر کو به جهان غمخور زلف تو شود 46شمارهٔ ۷۸: وقت است که حسن تو وبال تو شود 47شمارهٔ ۷۹: دل گر چه همه ساله جمالت خواهد 48شمارهٔ ۸۰: بلبل به سحر دو دیده پر خون آید 49شمارهٔ ۸۱: دوران فلک چون تو شهی ننماید 50شمارهٔ ۸۲: بنمای رخ ار کام منت می باید 51شمارهٔ ۸۳: خورشید رخت شبی که وصل آراید 52شمارهٔ ۸۴: ای صبر نگفتی چو غمی پیش آید 53شمارهٔ ۸۵: چون حق مروت و کرم نگزارید 54شمارهٔ ۸۶: چون کار من از شهاب بر چرخ رسید 55شمارهٔ ۸۷: برخاست دلم تا دگری بگزیند 56شمارهٔ ۸۸: آن دل که ز غم خون شد اگر به بیند 57شمارهٔ ۸۹: یاد تو چو جان در دل من بنشیند 58شمارهٔ ۹۰: ای دل طمع از جفاپرستی بردار 59شمارهٔ ۹۱: جانم به سر زلف مشوش بگذار 60شمارهٔ ۹۲: ای از غم هجران تو ای طرفه نگار 61شمارهٔ ۹۳: یارم سخن عشوه نهاد اندر بار 62شمارهٔ ۹۴: یک تیر جفا نماند کان زیبا یار 63شمارهٔ ۹۵: با من چو گل ار شبی بپیوندد یار 64شمارهٔ ۹۶: ای دل ز ره دراز می آید یار 65شمارهٔ ۹۷: گر دیده بدی روی ترا یوسف مصر 66شمارهٔ ۹۸: من دوش به یار گفتم ای تنگ شکر 67شمارهٔ ۹۹: چون لطف سماع هست جامی کم گیر 68شمارهٔ ۱۰۰: با یار جفا جوی پس از هجر دراز 69شمارهٔ ۱۰۱: بی زلف تو شد چشم من از ابر خجل 70شمارهٔ ۱۰۲: یک دست به مصحف و دگر دست به جام 71شمارهٔ ۱۰۳: دی از می عشق مست برخاسته ام 72شمارهٔ ۱۰۴: ای چرخ به زیر پای تو پست شدم 73شمارهٔ ۱۰۵: گفتم که مگر داد بزرگی دادم؟74شمارهٔ ۱۰۶: گفتم که به مهر یار دل بسپردم 75شمارهٔ ۱۰۷: گفتم ز دم سرد رهان یک بارم 76شمارهٔ ۱۰۸: چون عود اگر چه تن بلاکش دارم 77شمارهٔ ۱۰۹: از چشم خود ابر را خجل می دارم 78شمارهٔ ۱۱۰: دل بر تو فشانم ار بسوزی جگرم 79شمارهٔ ۱۱۱: تا کی غم وصل تو پر آوازه خورم 80شمارهٔ ۱۱۲: چون در شب هجر تو فرو شد روزم 81شمارهٔ ۱۱۳: گفتم به مراعات دل و تن برسم 82شمارهٔ ۱۱۴: تن کو که بدو ناز و دلال تو کشم؟83شمارهٔ ۱۱۵: ماییم درین زمانه سر دفتر غم 84شمارهٔ ۱۱۶: جان خواست ز من دوش بت دلگسلم 85شمارهٔ ۱۱۷: پیوسته ز روزگار دشمن کامم 86شمارهٔ ۱۱۸: روزی که سراپرده بر افلاک زنم 87شمارهٔ ۱۱۹: در شیوه عشق بیش ازین کم نزنم 88شمارهٔ ۱۲۰: با دل گفتم کای دل پرفن! چکنم؟89شمارهٔ ۱۲۱: چندانکه به کار خود فرو می بینم 90شمارهٔ ۱۲۲: هر عذر که با یار بداندیش نهم 91شمارهٔ ۱۲۳: چون غنچه اگر بند دهان بگشایم 92شمارهٔ ۱۲۴: گر معتکف در وثاق تو نیم 93شمارهٔ ۱۲۵: ای دیده اقبال به رویت نگران 94شمارهٔ ۱۲۶: مه اهل سپاهان و مه بدعهدیشان 95شمارهٔ ۱۲۷: زان زر هوسی که خیزد از کان سخن 96شمارهٔ ۱۲۸: آن عاقل دوست همچو ابله دشمن 97شمارهٔ ۱۲۹: تقویم نو ای معجز طبع تو سخن!98شمارهٔ ۱۳۰: صد طعنه ز هر گدای می خوردم من 99شمارهٔ ۱۳۱: آساید اگر شوی تو همخوابه من 100شمارهٔ ۱۳۲: کندم همه شب ریش ز عشقت تا تو!101شمارهٔ ۱۳۳: ای گشته زیان مملکت سود از تو!102شمارهٔ ۱۳۴: هر تخم که کاشتم نیامد به درو 103شمارهٔ ۱۳۵: چون سایه نه نیستم نه هستم بی تو 104شمارهٔ ۱۳۶: وصلی که مرا به ناز پروردی کو؟105شمارهٔ ۱۳۷: ای شب چکنم چاره! من از بهر خدای 106شمارهٔ ۱۳۸: ای برده دلم به صد هزار استادی!107شمارهٔ ۱۳۹: صد عشوه نغز و دلستان آوردی 108شمارهٔ ۱۴۰: با دل گفتم چو دلبری بگزیدی 109شمارهٔ ۱۴۱: ای موی سپید! اگر شبی با یاری 110شمارهٔ ۱۴۲: ای دل! تو اگر ز رنج جان پرهیزی 111شمارهٔ ۱۴۳: زان دل ز من ای سرو سهی! نستانی 112شمارهٔ ۱۴۴: هر شب صنما! که رای زی خنده کنی 113شمارهٔ ۱۴۵: یک دم به وصال با رهی ناسایی 114شمارهٔ ۱۴۶: آنکس که به چهره بوستانیست تویی 115شمارهٔ ۱۴۷: در معرکه شیر آتش انگیز تویی 116شمارهٔ ۱۴۸: دل گفت مرا که آن بت از دلجویی 117شمارهٔ ۱۴۹: ای غم! تو فراق من گزینی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ