به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانیرباعی هاشمارهٔ ۳۸: دل در غم تو نقش امان جست و نیافت

1060عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل در غم تو نقش امان جست و نیافت
وز محنت تو خلاص جان جست و نیافت
صد لقمه زهر یافت ناجسته به کام
یک ساعته کام در جهان جست و نیافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۷: با من غمت ای فقاعی حور سرشت 2شمارهٔ ۳۸: دل در غم تو نقش امان جست و نیافت 3شمارهٔ ۳۹: بس دل که ز عشق تو سر خویش گرفت 4شمارهٔ ۴۰: آنرا که بد امید وصال از چشمت 5شمارهٔ ۴۱: دل بر سر کوی تست سرمست غمت 6شمارهٔ ۴۲: ای کم زده خورشید فلک از رایت 7شمارهٔ ۴۳: گندانی را کز آفتابه ش نم زاد 8شمارهٔ ۴۴: پیروزه آسمان نگینم زیبد 9شمارهٔ ۴۵: با من چو شبی به وصل در پیوندد 10شمارهٔ ۴۶: گر یار به خون تو کمر در بندد 11شمارهٔ ۴۷: گندانی را که گند بدعت دارد 12شمارهٔ ۴۸: دهر ار چه غم نامتناهی دارد 13شمارهٔ ۴۹: گل از رخ گلرنگ تو تشویر خورد 14شمارهٔ ۵۰: از روی خرد شعر ترا ای سره مرد 15شمارهٔ ۵۱: دل گر سوی لهو و ناز کم می یازد 16شمارهٔ ۵۲: چون طبع تو با یار جفا می ورزد 17شمارهٔ ۵۳: چون لشکر عارضه به بد رای تو زد 18شمارهٔ ۵۴: دریاب دلی را که به داغت سوزد 19شمارهٔ ۵۵: هر دم به تو خصمی دگرم برخیزد 20شمارهٔ ۵۶: گفتم ز سپاهان مدد جان خیزد 21شمارهٔ ۵۷: بر عمر دراز شه علامت باشد 22شمارهٔ ۵۸: شکرست که جان لطف بر جای بماند 23شمارهٔ ۵۹: با من ز تو یادگار جز درد نماند 24شمارهٔ ۶۰: از لشکر صبرم علمی بیش نماند 25شمارهٔ ۶۱: دل با تو برفت هیچ منزل که نماند 26شمارهٔ ۶۲: ای دوست مخور خون غم اندوزی چند 27شمارهٔ ۶۳: با چشم چگونه اشگ دارد پیوند؟28شمارهٔ ۶۴: بیش از مه رخسار تو پرتو نخرند 29شمارهٔ ۶۵: دست تو به جود طعنه در میخ زند 30شمارهٔ ۶۶: یارم سر سرو سایه ور می شکند 31شمارهٔ ۶۷: بر تیغ تو شاه روم سر عرضه کند 32شمارهٔ ۶۸: در کوی توام سینه پر سوز افگند 33شمارهٔ ۶۹: بر درگه وصل یار سرهنگانند 34شمارهٔ ۷۰: هر کو شرف خدمت تو بگزیند 35شمارهٔ ۷۱: لعل لبت ار به بوسه سرکش نبود 36شمارهٔ ۷۲: مگذار که سودم به زیان در برود 37شمارهٔ ۷۳: دوش ار چه دلم ز درد هجران پر بود 38شمارهٔ ۷۴: ابر آمد کز جود سرافراز شود 39شمارهٔ ۷۵: تن کیست که با وصل تو دمساز شود 40شمارهٔ ۷۶: یارم چو گه خشم کم آزرم شود 41شمارهٔ ۷۷: هر کو به جهان غمخور زلف تو شود 42شمارهٔ ۷۸: وقت است که حسن تو وبال تو شود 43شمارهٔ ۷۹: دل گر چه همه ساله جمالت خواهد 44شمارهٔ ۸۰: بلبل به سحر دو دیده پر خون آید 45شمارهٔ ۸۱: دوران فلک چون تو شهی ننماید 46شمارهٔ ۸۲: بنمای رخ ار کام منت می باید 47شمارهٔ ۸۳: خورشید رخت شبی که وصل آراید 48شمارهٔ ۸۴: ای صبر نگفتی چو غمی پیش آید 49شمارهٔ ۸۵: چون حق مروت و کرم نگزارید 50شمارهٔ ۸۶: چون کار من از شهاب بر چرخ رسید 51شمارهٔ ۸۷: برخاست دلم تا دگری بگزیند 52شمارهٔ ۸۸: آن دل که ز غم خون شد اگر به بیند 53شمارهٔ ۸۹: یاد تو چو جان در دل من بنشیند 54شمارهٔ ۹۰: ای دل طمع از جفاپرستی بردار 55شمارهٔ ۹۱: جانم به سر زلف مشوش بگذار 56شمارهٔ ۹۲: ای از غم هجران تو ای طرفه نگار 57شمارهٔ ۹۳: یارم سخن عشوه نهاد اندر بار 58شمارهٔ ۹۴: یک تیر جفا نماند کان زیبا یار 59شمارهٔ ۹۵: با من چو گل ار شبی بپیوندد یار 60شمارهٔ ۹۶: ای دل ز ره دراز می آید یار 61شمارهٔ ۹۷: گر دیده بدی روی ترا یوسف مصر 62شمارهٔ ۹۸: من دوش به یار گفتم ای تنگ شکر 63شمارهٔ ۹۹: چون لطف سماع هست جامی کم گیر 64شمارهٔ ۱۰۰: با یار جفا جوی پس از هجر دراز 65شمارهٔ ۱۰۱: بی زلف تو شد چشم من از ابر خجل 66شمارهٔ ۱۰۲: یک دست به مصحف و دگر دست به جام 67شمارهٔ ۱۰۳: دی از می عشق مست برخاسته ام 68شمارهٔ ۱۰۴: ای چرخ به زیر پای تو پست شدم 69شمارهٔ ۱۰۵: گفتم که مگر داد بزرگی دادم؟70شمارهٔ ۱۰۶: گفتم که به مهر یار دل بسپردم 71شمارهٔ ۱۰۷: گفتم ز دم سرد رهان یک بارم 72شمارهٔ ۱۰۸: چون عود اگر چه تن بلاکش دارم 73شمارهٔ ۱۰۹: از چشم خود ابر را خجل می دارم 74شمارهٔ ۱۱۰: دل بر تو فشانم ار بسوزی جگرم 75شمارهٔ ۱۱۱: تا کی غم وصل تو پر آوازه خورم 76شمارهٔ ۱۱۲: چون در شب هجر تو فرو شد روزم 77شمارهٔ ۱۱۳: گفتم به مراعات دل و تن برسم 78شمارهٔ ۱۱۴: تن کو که بدو ناز و دلال تو کشم؟79شمارهٔ ۱۱۵: ماییم درین زمانه سر دفتر غم 80شمارهٔ ۱۱۶: جان خواست ز من دوش بت دلگسلم 81شمارهٔ ۱۱۷: پیوسته ز روزگار دشمن کامم 82شمارهٔ ۱۱۸: روزی که سراپرده بر افلاک زنم 83شمارهٔ ۱۱۹: در شیوه عشق بیش ازین کم نزنم 84شمارهٔ ۱۲۰: با دل گفتم کای دل پرفن! چکنم؟85شمارهٔ ۱۲۱: چندانکه به کار خود فرو می بینم 86شمارهٔ ۱۲۲: هر عذر که با یار بداندیش نهم 87شمارهٔ ۱۲۳: چون غنچه اگر بند دهان بگشایم 88شمارهٔ ۱۲۴: گر معتکف در وثاق تو نیم 89شمارهٔ ۱۲۵: ای دیده اقبال به رویت نگران 90شمارهٔ ۱۲۶: مه اهل سپاهان و مه بدعهدیشان 91شمارهٔ ۱۲۷: زان زر هوسی که خیزد از کان سخن 92شمارهٔ ۱۲۸: آن عاقل دوست همچو ابله دشمن 93شمارهٔ ۱۲۹: تقویم نو ای معجز طبع تو سخن!94شمارهٔ ۱۳۰: صد طعنه ز هر گدای می خوردم من 95شمارهٔ ۱۳۱: آساید اگر شوی تو همخوابه من 96شمارهٔ ۱۳۲: کندم همه شب ریش ز عشقت تا تو!97شمارهٔ ۱۳۳: ای گشته زیان مملکت سود از تو!98شمارهٔ ۱۳۴: هر تخم که کاشتم نیامد به درو 99شمارهٔ ۱۳۵: چون سایه نه نیستم نه هستم بی تو 100شمارهٔ ۱۳۶: وصلی که مرا به ناز پروردی کو؟101شمارهٔ ۱۳۷: ای شب چکنم چاره! من از بهر خدای 102شمارهٔ ۱۳۸: ای برده دلم به صد هزار استادی!103شمارهٔ ۱۳۹: صد عشوه نغز و دلستان آوردی 104شمارهٔ ۱۴۰: با دل گفتم چو دلبری بگزیدی 105شمارهٔ ۱۴۱: ای موی سپید! اگر شبی با یاری 106شمارهٔ ۱۴۲: ای دل! تو اگر ز رنج جان پرهیزی 107شمارهٔ ۱۴۳: زان دل ز من ای سرو سهی! نستانی 108شمارهٔ ۱۴۴: هر شب صنما! که رای زی خنده کنی 109شمارهٔ ۱۴۵: یک دم به وصال با رهی ناسایی 110شمارهٔ ۱۴۶: آنکس که به چهره بوستانیست تویی 111شمارهٔ ۱۴۷: در معرکه شیر آتش انگیز تویی 112شمارهٔ ۱۴۸: دل گفت مرا که آن بت از دلجویی 113شمارهٔ ۱۴۹: ای غم! تو فراق من گزینی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ