به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانیرباعی هاشمارهٔ ۳۵: چون دلم که زلف یارم خم داشت

1220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون دلم که زلف یارم خم داشت
در حلقه او رفت و قدم محکم داشت
بیچاره ندانست چوبه در نگریست
هر حلقه از آن زلف دری در غم داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴: چون در دل من تویی دروغم خوش نیست 2شمارهٔ ۳۵: چون دلم که زلف یارم خم داشت 3شمارهٔ ۳۶: هر زخم جفایی که فلک پنهان داشت 4شمارهٔ ۳۷: با من غمت ای فقاعی حور سرشت 5شمارهٔ ۳۸: دل در غم تو نقش امان جست و نیافت 6شمارهٔ ۳۹: بس دل که ز عشق تو سر خویش گرفت 7شمارهٔ ۴۰: آنرا که بد امید وصال از چشمت 8شمارهٔ ۴۱: دل بر سر کوی تست سرمست غمت 9شمارهٔ ۴۲: ای کم زده خورشید فلک از رایت 10شمارهٔ ۴۳: گندانی را کز آفتابه ش نم زاد 11شمارهٔ ۴۴: پیروزه آسمان نگینم زیبد 12شمارهٔ ۴۵: با من چو شبی به وصل در پیوندد 13شمارهٔ ۴۶: گر یار به خون تو کمر در بندد 14شمارهٔ ۴۷: گندانی را که گند بدعت دارد 15شمارهٔ ۴۸: دهر ار چه غم نامتناهی دارد 16شمارهٔ ۴۹: گل از رخ گلرنگ تو تشویر خورد 17شمارهٔ ۵۰: از روی خرد شعر ترا ای سره مرد 18شمارهٔ ۵۱: دل گر سوی لهو و ناز کم می یازد 19شمارهٔ ۵۲: چون طبع تو با یار جفا می ورزد 20شمارهٔ ۵۳: چون لشکر عارضه به بد رای تو زد 21شمارهٔ ۵۴: دریاب دلی را که به داغت سوزد 22شمارهٔ ۵۵: هر دم به تو خصمی دگرم برخیزد 23شمارهٔ ۵۶: گفتم ز سپاهان مدد جان خیزد 24شمارهٔ ۵۷: بر عمر دراز شه علامت باشد 25شمارهٔ ۵۸: شکرست که جان لطف بر جای بماند 26شمارهٔ ۵۹: با من ز تو یادگار جز درد نماند 27شمارهٔ ۶۰: از لشکر صبرم علمی بیش نماند 28شمارهٔ ۶۱: دل با تو برفت هیچ منزل که نماند 29شمارهٔ ۶۲: ای دوست مخور خون غم اندوزی چند 30شمارهٔ ۶۳: با چشم چگونه اشگ دارد پیوند؟31شمارهٔ ۶۴: بیش از مه رخسار تو پرتو نخرند 32شمارهٔ ۶۵: دست تو به جود طعنه در میخ زند 33شمارهٔ ۶۶: یارم سر سرو سایه ور می شکند 34شمارهٔ ۶۷: بر تیغ تو شاه روم سر عرضه کند 35شمارهٔ ۶۸: در کوی توام سینه پر سوز افگند 36شمارهٔ ۶۹: بر درگه وصل یار سرهنگانند 37شمارهٔ ۷۰: هر کو شرف خدمت تو بگزیند 38شمارهٔ ۷۱: لعل لبت ار به بوسه سرکش نبود 39شمارهٔ ۷۲: مگذار که سودم به زیان در برود 40شمارهٔ ۷۳: دوش ار چه دلم ز درد هجران پر بود 41شمارهٔ ۷۴: ابر آمد کز جود سرافراز شود 42شمارهٔ ۷۵: تن کیست که با وصل تو دمساز شود 43شمارهٔ ۷۶: یارم چو گه خشم کم آزرم شود 44شمارهٔ ۷۷: هر کو به جهان غمخور زلف تو شود 45شمارهٔ ۷۸: وقت است که حسن تو وبال تو شود 46شمارهٔ ۷۹: دل گر چه همه ساله جمالت خواهد 47شمارهٔ ۸۰: بلبل به سحر دو دیده پر خون آید 48شمارهٔ ۸۱: دوران فلک چون تو شهی ننماید 49شمارهٔ ۸۲: بنمای رخ ار کام منت می باید 50شمارهٔ ۸۳: خورشید رخت شبی که وصل آراید 51شمارهٔ ۸۴: ای صبر نگفتی چو غمی پیش آید 52شمارهٔ ۸۵: چون حق مروت و کرم نگزارید 53شمارهٔ ۸۶: چون کار من از شهاب بر چرخ رسید 54شمارهٔ ۸۷: برخاست دلم تا دگری بگزیند 55شمارهٔ ۸۸: آن دل که ز غم خون شد اگر به بیند 56شمارهٔ ۸۹: یاد تو چو جان در دل من بنشیند 57شمارهٔ ۹۰: ای دل طمع از جفاپرستی بردار 58شمارهٔ ۹۱: جانم به سر زلف مشوش بگذار 59شمارهٔ ۹۲: ای از غم هجران تو ای طرفه نگار 60شمارهٔ ۹۳: یارم سخن عشوه نهاد اندر بار 61شمارهٔ ۹۴: یک تیر جفا نماند کان زیبا یار 62شمارهٔ ۹۵: با من چو گل ار شبی بپیوندد یار 63شمارهٔ ۹۶: ای دل ز ره دراز می آید یار 64شمارهٔ ۹۷: گر دیده بدی روی ترا یوسف مصر 65شمارهٔ ۹۸: من دوش به یار گفتم ای تنگ شکر 66شمارهٔ ۹۹: چون لطف سماع هست جامی کم گیر 67شمارهٔ ۱۰۰: با یار جفا جوی پس از هجر دراز 68شمارهٔ ۱۰۱: بی زلف تو شد چشم من از ابر خجل 69شمارهٔ ۱۰۲: یک دست به مصحف و دگر دست به جام 70شمارهٔ ۱۰۳: دی از می عشق مست برخاسته ام 71شمارهٔ ۱۰۴: ای چرخ به زیر پای تو پست شدم 72شمارهٔ ۱۰۵: گفتم که مگر داد بزرگی دادم؟73شمارهٔ ۱۰۶: گفتم که به مهر یار دل بسپردم 74شمارهٔ ۱۰۷: گفتم ز دم سرد رهان یک بارم 75شمارهٔ ۱۰۸: چون عود اگر چه تن بلاکش دارم 76شمارهٔ ۱۰۹: از چشم خود ابر را خجل می دارم 77شمارهٔ ۱۱۰: دل بر تو فشانم ار بسوزی جگرم 78شمارهٔ ۱۱۱: تا کی غم وصل تو پر آوازه خورم 79شمارهٔ ۱۱۲: چون در شب هجر تو فرو شد روزم 80شمارهٔ ۱۱۳: گفتم به مراعات دل و تن برسم 81شمارهٔ ۱۱۴: تن کو که بدو ناز و دلال تو کشم؟82شمارهٔ ۱۱۵: ماییم درین زمانه سر دفتر غم 83شمارهٔ ۱۱۶: جان خواست ز من دوش بت دلگسلم 84شمارهٔ ۱۱۷: پیوسته ز روزگار دشمن کامم 85شمارهٔ ۱۱۸: روزی که سراپرده بر افلاک زنم 86شمارهٔ ۱۱۹: در شیوه عشق بیش ازین کم نزنم 87شمارهٔ ۱۲۰: با دل گفتم کای دل پرفن! چکنم؟88شمارهٔ ۱۲۱: چندانکه به کار خود فرو می بینم 89شمارهٔ ۱۲۲: هر عذر که با یار بداندیش نهم 90شمارهٔ ۱۲۳: چون غنچه اگر بند دهان بگشایم 91شمارهٔ ۱۲۴: گر معتکف در وثاق تو نیم 92شمارهٔ ۱۲۵: ای دیده اقبال به رویت نگران 93شمارهٔ ۱۲۶: مه اهل سپاهان و مه بدعهدیشان 94شمارهٔ ۱۲۷: زان زر هوسی که خیزد از کان سخن 95شمارهٔ ۱۲۸: آن عاقل دوست همچو ابله دشمن 96شمارهٔ ۱۲۹: تقویم نو ای معجز طبع تو سخن!97شمارهٔ ۱۳۰: صد طعنه ز هر گدای می خوردم من 98شمارهٔ ۱۳۱: آساید اگر شوی تو همخوابه من 99شمارهٔ ۱۳۲: کندم همه شب ریش ز عشقت تا تو!100شمارهٔ ۱۳۳: ای گشته زیان مملکت سود از تو!101شمارهٔ ۱۳۴: هر تخم که کاشتم نیامد به درو 102شمارهٔ ۱۳۵: چون سایه نه نیستم نه هستم بی تو 103شمارهٔ ۱۳۶: وصلی که مرا به ناز پروردی کو؟104شمارهٔ ۱۳۷: ای شب چکنم چاره! من از بهر خدای 105شمارهٔ ۱۳۸: ای برده دلم به صد هزار استادی!106شمارهٔ ۱۳۹: صد عشوه نغز و دلستان آوردی 107شمارهٔ ۱۴۰: با دل گفتم چو دلبری بگزیدی 108شمارهٔ ۱۴۱: ای موی سپید! اگر شبی با یاری 109شمارهٔ ۱۴۲: ای دل! تو اگر ز رنج جان پرهیزی 110شمارهٔ ۱۴۳: زان دل ز من ای سرو سهی! نستانی 111شمارهٔ ۱۴۴: هر شب صنما! که رای زی خنده کنی 112شمارهٔ ۱۴۵: یک دم به وصال با رهی ناسایی 113شمارهٔ ۱۴۶: آنکس که به چهره بوستانیست تویی 114شمارهٔ ۱۴۷: در معرکه شیر آتش انگیز تویی 115شمارهٔ ۱۴۸: دل گفت مرا که آن بت از دلجویی 116شمارهٔ ۱۴۹: ای غم! تو فراق من گزینی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ