کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سپه را بسوی سراندیب برد
    سر سروران را ز سر شیب بود
    بگرد سراندیب آمد فرود
    یکی نامه آن شیر بنوشت زود
    بنزد فرانک مه گلرخان
    مه گلرخان و مه بانوان
    که از بند بیرون کن ارژنگ را
    وگرنه برآرا ره جنگ را
    بیزدان که این قلعه آرم بدست
    برین مردم شهر آرم شکست
    سراندیب را سازم از کین خراب
    ز دریا ببندم درین شهر آب
    برش زیر و زیرش به بالا کنم
    مقام نهنگان دریا کنم
    چو نامه بنزد فرانک رسید
    ازین نامه اش نیش بر رگ رسید
    زمانی بدین کار کرد او سکال
    ره آشتی را ببست او خیال
    که اکنون دلارام بانوی اوست
    پرستنده طاق ابروی اوست
    بدو گر بدین کینه چنگ آورم
    سر نام در زیر ننگ آورم
    بمکرش همانا گه آرم بدست
    که از مکر بتوان سپاهی شکست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha