کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برشکال ای بهار هندستان

    ای نجات از بلای تابستان

    دادی از تیر مه بشارت ها

    باز رستیم از آن حرارت ها

    هر سو از ابر لشکری داری

    در امارت مگر سری داری

    بادهای تو تو میغ ها دارند

    میغ های تو تیغ ها دارند

    رعدهای تو کوس هاکوبند

    چرخ گویی همی که بکشوبند

    طبع و حال هوا دگر کردی

    دشت ها را همه شمر کردی

    سبزه ها را طراوتی دادی

    عمرها را حلاوتی دادی

    راغ را گل زمردین کردی

    باغ را شاخ بسدین کردی

    ای شگفتی نکونگار گری

    رنگ طبعی نکو به کار بری

    تو بدین حمله ای که افکندی

    بیخ خشکی ز خاک برکندی

    تیر بگذشت ناگهان بر ما

    منهزم گشت لشکر گرما

    تن ما زیر جامه های تنگ

    گشت تازه ز بادهای خنک

    اینت راحت که رنج گرما نیست

    پس ازین جز امید سرما نیست

    حبذا ابرهای پر نم تو

    حبذا سبزه های خرم تو

    عیش و عشرت کنون توان کردن

    می شادی کنون توان خوردن

    که ز گرمی خبر نگردد جان

    نشود همچو چوب خشک دهان

    جام باده بجوشد اندر کف

    چون سر دیگ بر نیارد کف

    گرچه دور اوفتد ز چشم ترم

    من به وهم اندرو همی نگرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha