کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این طارم بی‌قرار ازرق

    بربود ز من جمال و رونق

    وان عیش چو قند کودکی را

    پیری چو کبست کرد و خربق

    گوشم نشنود لحن بلبل

    چون گشت سرم به رنگ عقعق

    ای تاخته شصت سال زیرت

    این مرکب بی‌قرار ابلق

    با پشت چو حلقه چند گوئی

    وصف سر زلفک معلق؟

    یک چند به زرق شعر گفتی

    بر شعر سیاه و چشم ازرق

    با جد کنون مطابقت کن

    ای باطل و هزل را مطابق

    بیدار شو و به دست پرهیز

    چون سنگ بگیر دامن حق

    آزاد شد از گناه گردنت

    هرگه که شدی به حق مطوق

    حق نیست مگر که حب حیدر

    خیرات بدو شود محقق

    گیتی همه جهل و حب او علم

    مردم همه تیره او مروق

    آن عالم دین که از حکیمان

    عالم جز ازو نشد مطلق

    بی‌شرح و بیان او خرد را

    مبهم نشود هگرز منطق

    ابلیس برید ازان علاقت

    کو گشت به دامنش معلق

    در بحر ظلال کشتیی نیست

    جز حب علی به قول مطلق

    ای غرقه شده به آب طوفان

    بنگر که به پیش توست زورق

    غرقه شده‌ای به پیش کشتی

    گر نیستی به غایت احمق؟

    جز بی‌خردی کجا گزیند

    فرسوده گلیم بر ستبرق؟

    دیوانه شدی که می ندانی

    از نقرهٔ پخته خام زیبق!

    بشنو ز نظام و قول حجت

    این محکم شعر چون خورنق

    بر بحر مضارع است قطعش

    طقطاق تنن تنن تنن طق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha