به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جهانا چه در خورد و بایستهای!
وگر چند با کس نپایستهای
به ظاهر چو در دیده خس ناخوشی
به باطن چو دو دیده بایستهای
اگر بستهای را گهی بشکنی
شکسته بسی نیز هم بستهای
چو آلودهای بینی آلودهای
ولیکن سوی شستگان شستهای
کسی کو تو را مینکوهش کند
بگویش: هنوزم ندانستهای
بیابی ز من شرم و آهستگی
اگر شرمگن مرد و آهستهای
تو را من همه راستی دادهام
تو از من همه کاستی جستهای
زمن رستهای تو اگر بخردی
بچه نکوهی آن را کزو رستهای؟
به من بر گذر داد ایزد تو را
تو بر رهگذر پست چه نشستهای
ز بهر تو ایزد درختی بکشت
که تو شاخی از بیخ او جستهای
اگر کژ برو رستهای سوختی
وگر راست بر رستهای رستهای
بسوزد کژیهات چون چوب کژ
نپرسد که بادام یا پستهای
تو تیر خدائی سوی دشمنش
به تیرش چرا خویشتن خستهای؟
چو بیراه و بیرسته گشتی، مرا
چه گوئی که بیراه و بیرستهای؟
چو دانش بیاری تو را خواستهام
وگر دانش آری مرا خواستهای
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.