به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای زود گرد گنبد بر رفته
خانهٔ وفا به دست جفا رفته
بر من چرا گماشتهای خیره
چندین هزار مست بر آشفته؟
این دشته بر کشیده همی تازد
وان با کمان و تیر برو خفته
اینم کند به خطبه درون نفرین
وانم به نامه فریه کند سفته
من خیره مانده زیرا با مستان
هر دو یکی است گفته و ناگفته
گفته سخن چو سفته گهر باشد
ناگفته همچو گوهر ناسفته
بیدار کرد ما را بیداری
پنهان ز بیم مستان بنهفته
خرگوشوار دیدم مردم را
خفته دو چشم باز و خرد رفته
یک خیل خوگوار درافتاده
با یکدگر چو دیوان کالفته
یک جوق بر مثال خردمندان
با مرکب و عمامهٔ زربفته
بر سام یارده ز شر منبر
گویان به طمع روز و شبان لفته
مستان و بیهشان چو بدیدندم
شمع خرد فروخته بگرفته
زود از میان خویش براندندم
پر درد جان و ز انده دل کفته
آن جانور که سرگین گرداند
زهر است سوی او گل بشکفته
بیدار چون نشست بر خفته
خفته ز عیب خویش شود تفته
زیرا که سخت زود سوی بیدار
پیدا شود فضیحتی از خفته
ای درها به رشته در آوردم
روز چهارم از سومین هفته
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.