همی گوید ابو الفضل محمد بن الحسین البیهقی رحمه الله علیه، هر چند این فصل از تاریخ مسبوق است بدانچه بگذشت، در ذکر، لکن در رتبه سابق است. ابتدا باید دانست که امیر ماضی رحمه الله علیه شکوفه نهالی بود که ملک ازان نهال پیدا شد، و در رسید چون امیر شهید مسعود بر تخت ملک و جایگاه پدر بنشست. و آن افاضل که تاریخ امیر عادل سبکتگین را رضی الله عنه براندند از ابتدای کودکی وی تا آنگاه که بسرای البتگین افتاد، حاجب بزرگ و سپاهسالار سامانیان، و کار های درشت که بر وی بگذشت تا آنگاه که درجه امارت غزنین یافت و در آن عِز گذشته شد و کار بامیر محمود رسید چنانکه نبشتهاند و شرح داده، و من نیز تا آخر عمرش نبشتم، آنچه بر ایشان بود کردهاند و آنچه مرا دست داد بمقدار دانش خویش نیز کردم تا بدین پادشاه بزرگ رسیدم. {ص۱۲۷} و من که فضلی ندارم و در درجه ایشان نیستم چون مجتازان بودهام تا اینجا رسیدم. و غرض من نه آن است که مردم این عصر را باز نمایم حال سلطان مسعود انار الله برهانه، که او را دیدهاند و از بزرگی و شهامت و تفرّدِ وی در همه ادوات سیاست و ریاست واقف گشته. اما غرض من آن است که تاریخ پایهیی بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند. و توفیق اتمام آن از حضرت صمدیت خواهم والله ولی التوفیق. و چون در تاریخ شرط کردم که در اول نشستن هر پادشاهی خطبهیی بنویسم پس براندن تاریخ مشغول گردم اکنون آن شرط نگاه دارم بمشیّه الله و عونه.