کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خسرو می خواست هم از بامداد

    خلق بمی خوردن اوگشت شاد

    خرمی و شادی از می بود

    خرمی و شادی را داد داد

    ماه درخشنده قدح پیش برد

    سرو خرامنده بپای ایستاد

    با طرب و خرمی و فال نیک

    شاه قدح بستد و برکف نهاد

    شادی و می خوردن شه را سزد

    شاد خور ای شه که میت نوش باد

    از تو به می خوردن یابند زر

    وز تو به هشیاری یابند داد

    خلق بیکباره ز تو شاکرند

    زان دل بخشنده وزان دست راد

    شیر دلی و پسر شیر دل

    خسروی و خسرو خسرو نژاد

    هر شه کورا خلفی چون تو ماند

    نام و نشانش بجهان ماند یاد

    چون تو که باشد بجهان اندرون

    چون تو ملکزاده زمادر نزاد

    سیر نگردد همی از تو دو چشم

    خلق ندیدست ملک زین نهاد

    روز مبارک شود آنرا که او

    از تو ملک یاد کند بامداد

    تا تو بشاهی ننشستی شها

    خرمی از تو بجهان ایستاد

    جز تو ملک بر ننشیند به ملک

    جز تو ملک بودن با دست باد

    دیدن تو در دل هر بنده ای

    از طرب و شادی صد در گشاد

    شاد زیادی زتن و جان خویش

    وانکه بتو شاد، بشادی زیاد

    بر در تو صد ملک و صد وزیر

    به ز منوچهر و به از کیقباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha