کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فقیر کوری با گیتی آفرین می گفت

    که ای ز وصف تو الکن زبان تحسینم

    به نعمتی که مرا داده ای هزاران شکر

    که من نه در خور لطف و عطای چندینم

    خسی گرفت گریبان کور و با وی گفت

    که تا جواب نگویی ز پای ننشینم

    من ار سپاس جهان آفرین کنم نه شگفت

    که تیز بین و قوی پنجه تر ز شاهینم

    ولی تو کوری و نا تندرست و حاجتمند

    نه چون منی که خداوند جاه و تمکینم

    چه نعمتی است ترا تا به شکر آن کوشی؟

    به حیرت اندر از کار چون تو مسکینم

    بگفت کور کزین به چه نعمتی خواهی؟

    که روی چون تو فرومایه ای نمی بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha