کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرمی دل نیست چو حاصل مرا

    سرد شد از آب سخن دل مرا

    تاکی از ین شیوه به ننگی شوم

    بی غرض اماج خدنگی شوم

    تام گدائی کنم اسکندری

    خلعت عیسی فگنم بر خری

    محتشمانند درین روزگار

    مس به زر اندودهٔ ناقص عیار

    کور دل از دولت و کوته نظر

    دولت شان از دل شان کورتر

    گوش گران و همه ناموس جوی

    سفله وش و دون صفت و تنگ خوی

    بی کرمی نام فروشی کنند

    بی گهری مرتبه کوشی کنند

    خورده به درویش نیاز ند پیش

    بیش رسانند بدانجا که بیش

    گر برسانند، مثل ، برگدای

    یک درمی ده طلبند از خدای

    این سخن چند که بی‌خواست است

    شاعری ای نیست همه راست ست

    لیک به خواهش چو مرا نیست راه

    جز بخدا یابه در باد شاه

    هر چه گفتم زکسی باک نیست

    زهر نخوردم غم تریاک نیست

    نیت آن دارم ازین پس به راز

    کز درشه نیز شوم بی‌نیاز

    پشت بجویم نه پناهی زکس

    چون خداوند کنم روی و بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha