کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر سر کفر و دین فشان رحمت عام خویش را

    بند نقاب بر گشا ماه تمام خویش را

    زمزمهٔ کهن سرای گردش باده تیز کن

    باز به بزم ما نگر ، آتش جام خویش را

    دام ز گیسوان بدوش زحمت گلستان بری

    صید چرا نمی کنی طایر بام خویش را

    ریگ عراق منتظر ، کشت حجاز تشنه کام

    خون حسین باز ده کوفه و شام خویش را

    دوش به راهبر زند ، راه یگانه طی کند

    می ندهد بدست کس عشق زمام خویش را

    ناله به آستان دیر بیخبرانه می زدم

    تا بحرم شناختم راه و مقام خویش را

    قافله بهار را طایر پیش رس نگر

    آنکه بخلوت قفس گفت پیام خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha