کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو باز آمد به خود لختی شبانگاه

    فکنده چشم پر خون بر رخ ماه

    مشابه دید روی دلستان را

    صنم پنداشت ماه آسمان را

    ز بس کز جام شوقش دل شد از دست

    زمین تا آسمان نشناخت چون مست

    چو دیوانه ز ماه نو برآشفت

    به ماه چارده رو کرده می گفت

    کجا بودی ندیدم رویت از دوش

    بیا تا بر کشم اکنون در آغوش

    بسا کز درد دل شد گریه افزون

    ز کوه غم بر آمد چشمۀ خون

    به لچمن فرض شد تیمار خواری

    مریض عشق را بیمار داری

    که ای لب تشنه آب ار نیست موجود

    توان از صبر پی بردن به مقصود

    مراد دل که گنج ناپدید است

    یقین دان صبر قفلش را کلید است

    مکن یکبار دست و پای خود گم

    برین بی طاقتی خود کن تب سم

    نه ازهر غم همی ما را سرشتند

    به خاك آدم اول دانه کشتند

    شناسد لذت غم هر که مرد است

    که مردانه رود هر جا که درد است

    جوابش داد و بر کرد از جگر آه

    میان بسته به جست و جوی آن ماه

    که با من همرهی کن ت ا توانی

    ترا باید مرا تنها نمانی

    چو هم ت گر شوی یکدل به کارم

    شود روزی یقین همراه یارم

    سخن گفت و کمر بست و روان شد

    تن مرده به جست و جوی جان شد

     

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

 
 
Captcha