کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگاه از شبستان همچو خورشید

    برون آمد به نذر جگ اسمید

    مهیا ساخت بهر جگ اسباب

    به آتشخانه رفته تیز چوب آب

    به لچمن رفت فرمان کای برادر

    شود حاضر به جراران لشکر

    که اسب جگ را سر می دهم من

    نگهبانش که باشد غیر لچمن

    به سر پویان شد آن جویای ناموس

    به یک پا ایستاد اندر زمین بوس

    سیه گوش اشهبی پوینده چون باد

    به قانون جگ اسمید سرداد

    روان خود در پی لشکر برادر

    علم زن آتش از دنبال صرصر

    جهان پیما تر از صیت جوانمرد

    به چار اطراف عالم خوش گذر کرد

    چو دیدند آن لوند باد پار را

    ک ه بوده بستنش بیرون ز یارا

    نبست آن باد پا را کس هراسان

    که پای باد نتوان بست ن آسان

    خصوصاً چون بود همراه آتش

    نیاید سرکشی از هیچ سرکش

    قد شاهان دو تا در پیش آن باد

    چو باد آید شود خم سرو آزاد

    به هر جا رفت باد و آذر او

    شد آن کشور به جان فرمانبر او

    همی شد اسبش از کشور به کشور

    بدینسان هفت کشور شد مس خر

    چو هفت اقلیم را طی کرد برگشت

    به زیر کوه لوکش نیز بگذشت

    ندادند از دلیری پشت را خم

    چو عهد راستان بستند محکم

    کمان زه کرد ترکشها گشادند

    ببستند اسب در میدان ستادند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

 
 
Captcha