به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نیستم اندرین سرای مجاز
طاقت بار و قوت پرواز
نه غم این طرف توانم خورد
نه بدان شهر ره توانم برد
پس همان به که گوشهای گیرم
تن زنم گر زیم و گر میرم
به حوادث رضا دهم شاید
چه کنم آنچنانکه پیش آید
بروم باهنر همی سازم
وزهنر بر فلک سرافرازم
به خداییکه پاک و بی عیب است
واهب العقل و عالم الغیب است
که مرا اندرین سرای هوس
جز هنر نیست یار و مونسکس
هنرم هست لیک دولت نیست
در هنر هیچ بوی راحت نیست
باهنر کاش دولتم بودی
تا غم و غصهام نفرسودی
هست معلوم عالم و جاهل
که در این روزگار بی حاصل،
منصب آل را بویه شورانگیخت
نانکسی خوردکه آب روی بریخت
من نه آنم که شورانگیزم
آبرو را برای نان ریزم
همّتم هست گرچه نانم نیست
سخن فحش بر زبانم نیست
تا ابد بینوا بخواهم ماند
فحش و بد بر زبان نخواهم راند
بخت من زان چنین نژند افتاد
که مراهمّت بلند افتاد
نه خطا گفتم و غلط کردم
حشو بود اینگهرکه من سفتم
من در این غصه جان همیکاهم
منصب این جهان نمیخواهم
عزت آن جهان همی باید
گر ذلیلم در این جهان شاید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.