کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    تا جهان است کار او این است

    نوش او نیش و مهر اوکین است

    اندر این خاکدان افسرده

    هیچ کس نیست از غم آسوده

    آنچنان زی درو که وقت رحیل

    بیش باشد به رفتنت تعجیل

    رخت بیرون فکن زدار غرور

    چه نشینی میان دیو شرور؟‌

    حسد و حرص را به گور مبر

    دشمنان را به راه دور مبر

    دو رفیقند هر دو ناخوش و زشت

    باز دارندت این و آن زبهشت

    پیشتر زآنکه مرگ پیش آید

    از چنین مرگ زندگی زاید

    به چنین مرگ هر که بشتابد

    از چنین مرگ زندگی یابد

    تا از این زندگی نمیری تو

    در کف دیو خود اسیری تو

    نفس تو تابدیش عادت و خوست

    به حقیقت بدان‌که دیو تو اوست

    مرده دل گشتی و پراکنده

    کوش تا جمع باشی و زنده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha