کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    گر حیات ابد همی خواهی

    خیز و با عشق جوی همراهی

    رو، دم از عشق زن‌که‌کار این است

    رهروان را بهین شعار این است

    به زبان سر عشق نتوان گفت

    آنچنان در به گفت نتوان سفت

    هر چه گویی گر آنچنان باشد

    صفت عشق غیر از آن باشد

    عشق را عین و شین و قاف مدان

    بلکه سریست در سه حرف نهان

    سخن سر عشق کار دلست

    عشق پیرایه و شعار دلست

    عاشقی قصه و حکایت نیست

    عشقبازی در این ولایت نیست

    عالم عشق عالم دگر است

    پایهٔ عشق از این بلندتر است

    کی به هر مسکنی کند منزل

    تابود میل او به عالم گل

    عشق در هر وطن فرو ناید

    حجرهٔ خاص عشق‌، دل باید

    مرکب عشق سخت‌تیزرواست‌

    هر زمانیش منزلی زنو است

    هر که با عشق همعنان باشد

    منزلش زآن سوی جهان باشد

    دل که از بوی عشق بی رنگ است

    نه دلست آن که پارهٔ سنگ است

    به زبان قال و قیل عشق مگوی

    خیز و دل را به آب صدق بشوی

    دل زخبث هوا نمازی کن

    چون شدی پاک عشق بازی کن

    عشقبازی (‌است‌) وعشق‌بازی‌نیست

    هوسی به زعشقبازی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha