کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمیاید چو از دل بر زبان درد

    ز دل بیرون کنم خود گو چسان درد

    نهم از درد تو تا میتوان داغ

    کشم از داغ تو تا میتوان درد

    اگر این است راحتها، همان رنج

    اگر این است آسایش همان درد

    به دردسر نمیارزد جهان هیچ

    سر ما خود ندارد هیچ از آن درد

    ز دردم استخوان فرسود اکنون

    کند مغزم بجای استخوان درد

    به بخت ما بروید از زمین داغ

    به وقت ما ببارد ز آسمٰان درد

    مسیحا گو مدم بر ما که ندهیم

    به عمر جاودانی یک زمان درد

    چه خواهد شد که گوید کشتهٔ ماست

    غمت را اینقدر آمد زبان درد

    رضی سان کار بی دردان بسازم

    گر از مرگم دهد این بار امان درد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha