به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مگر شور عشقت ز طغیان نشیند
که بحر سرشکم ز طوفان نشیند
مگر بر کنار است زان روی زلفش
که پیوسته چون من پریشان نشیند
عجب بادهٔ خوشگواریست عشقت
که در خوان گبر و مسلمان نشیند
نشسته است ذوق لبت در مذاقم
چو گنجی که در کنج ویران نشیند
نشسته بر آن روی زلف سیاهش
چو کفری که بالای ایمان نشیند
اجل گشته آنرا که در خوابش آئی
سراسیمه خیزد پریشان نشیند
هر آنکو فکندم جدا از عزیزان
الهی به مرگ عزیزان نشیند
قبای سلامت به آن رند بخشند
که از هستی خویش عریان نشیند
رضی شد پریشان آن زلف یا رب
پریشان کننده پریشان نشیند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.