کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای چو عقل از کل موجودات فرد

    وی جوان از تو سپهر سالخورد

    خاکبوسان سر کوی تواند

    روشنان کارگاه لاجورد

    پاسبانان در و بام تواند

    چرخ و خورشید و مه گیتی نورد

    تا سنایی کیست کاید بر درت

    مجد کو تا گویدش کز راه برد

    ای همه دریا چه خواهی کردنم

    وی همه گردون چه خواهی کرد گرد

    نام او میدان و نقش او بسی

    کز حکیمان او زیاد اندر نبرد

    زان به خدمت نامدم زیرا بود

    پیش بینا مرد عریان روی زرد

    کز ضعیفی دیدگان شب پره‌ست

    کو بماندست از رخ خورشید فرد

    ساختم جلابی از جان جانت را

    وز دم خرسندی آنرا کرده سرد

    چون بزرگان نوش کن جلاب جان

    می بخردان مان و گرد می‌مگرد

    ورد جوید روز مجلس مرد عقل

    بوالهوس جوید به مجلس خارورد

    زان که مقلوب سنایی یانس است

    گر نگیرم انس با من بد مگرد

    انس گیرم باژگونه خوانیم

    خویشتن را باژگونه کس نکرد

    گر تن و جانم به خدمت نامدند

    عذرشان بپذیر کمتر کن نبرد

    صدر تو چرخست و تن را بال سست

    روی تو مهرست و جان را چشم درد

    جان من آزاد کن تا عقل من

    هر زمان گوید: زهی آزادمرد

    تازه گردانم بنا جستن که باد

    تازه از جان بیخ و شاخ و برگ و ورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha