کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای مسافر اندرین ره گام عاشق‌وار زن

    فرش لاف اندر نورد و گفت از کردار زن

    گر نسیم مشک معنی نیست اندر جیب تو

    دست همت باری اندر دامن عطار زن

    هرکت از زر باز گوید اوست دقیانوس تو

    گر همی دین بایدت خیمه میان غار زن

    دیو طرارست پیش آهنگ حرب وی تویی

    سوزن تمهید را در چشم این طرار زن

    پیش از آن کز غدر عالم لال گردد جان تو

    آتش درویشی اندر عالم غدار زن

    منزلی کآنجا نشان خیمهٔ معشوق تست

    خاک اندر سرمه ساز و بوسه بر دیوار زن

    گر نثار پای معشوقان بود در راه وصل

    با دو دیده در بپاش و با دو رخ ایثار زن

    چون سوار راهبر گشتی تو در میدان عشق

    شو پیاده آتش آندر زین و زین‌افزار زن

    هوشیار از باده و مست از می دنیا چه سود

    طیلسان فقر و بر فرق چنین هشیار زن

    در خرابات خرابی همچو مستان گوشه‌گیر

    خیمهٔ قلاشی اندر خانهٔ خمار زن

    پای در میدان مهر کمزنان ملک نه

    نرد بازیدی ز مستی حصل بر اسرار زن

    جان و دل را در قبالهٔ عاشقی اقرار کن

    پس به نام عاشقی مهری بر آن اقرار زن

    گر همه دعوی کنی در عاشقی و مفلسی

    چون سنایی دم درین عالم قلندروار زن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha