به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
از خلق نهان زان شد تا جمله ترا باشد
گر هیچ پدیدستی زان همگانستی
جان دید جمالش را ور نه به همه دانش
دربان و غلامش را زو باز که دانستی
دل قهر و دو زلفش دید انگشت گزان زان شد
گر لطف لبش دیدی انگشت زنانستی
زیر و زبر عالم بهر طلبست ارنی
تنگا که زمینستی لنگا که زمانستی
گر نور پذیرفتی زو شش جهت عالم
پستی همه باغستی بالا همه کانستی
گر گل نپذیرفتی زو نور تجلی کی
گل کعبهٔ چرخستی دل گشن جانستی
گفت ست که یک روزی جانت ببرم چون دل
من بندهٔ آن روزم ایکاش چنانستی
جانیست سنایی را در دیده سنان او
پس گر چنینستی بیجان چو جنانستی
او گر نه چنینستی چون نیزهٔ سلطان کی
بر رفته و برجسته بر بسته میانستی
بهرامشه مسعود آن شه که گه عشرت
ساقیش سپهرستی گر هیچ جوانستی
ور هیچ کرا کردی در درگه چون خلدش
هم رایت رایستی هم خانهٔ خانستی
چرخ ار چو ملک بودی شاگرد سنانش را
پریدن مرغانش تا حشر ستانستی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.