کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مهر بر روی یار باخته رنگ است

    ماه پس از حسن آن نگار به تنگ است

    روز فراقت شدیم دست و گریبان

    روی فراغت ندیده‌ایم چه رنگ است

    دل که فروغی ز نور عشق ندارد

    نیست دگر دل کلیسیای فرنگ است

    نام مبر آنکه را مقید نام است

    عشق چه داند کسی که در غم ننگ است

    گر چه نگاهش به عشوه بر سر صلح است

    غمزه و نازش هنوز بر سر جنگ است

    دست، حمایل بدوش و چشم به ساقی

    گوش به آواز نای و نغمه به چنگ است

    مرد قلندر ز هیچ باک ندارد

    کاول گام فنا بکام نهنگ است

    زخم جراحت برم، چو مرهم راحت

    راحت مرحم برم، چو زخم پلنگ است

    گو همه عالم بمیر او به چه باک است

    گو همه آدم بمیر، او به چه ننگ است

    عیش جوانی شد و تو در غم پیری

    قافله شد، خیز هان چه جای درنگ است

    بس که قد من کشید بار فراقت،

    دال بر قامتم چو تیر خدنگ است

    وصف دهانش رضی چه حد بیان است

    ختم کن این قصه را که قافیه تنگ است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha