کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    معرفت را شرفت پناهِ شماست

    مغفرت را علف گناه شماست

    آدمی بهر بی‌غمی را نیست

    پای در گِل جز آدمی را نیست

    همه مقصود آفرینش اوست

    اهل تکلیف و عقل و بینش اوست

    عرش و فرش و زمان برای ویست

    وین تبه خاکدان نه جای ویست

    او در این خاک توده بیگانه است

    زانکه با عقل یار و همخانه است

    خنده و گریه آدمی داند

    زانکه او رنج و بی‌غمی داند

    شادی از اهل عقل بیگانه است

    آدمی را خود اندُه از خانه است

    غم در آنست کز تن آسانی

    بی‌غمی را تو غم هی خوانی

    غم ترا می‌خورد ز بی‌خطری

    تو چنان کس نه‌ای که غم نخوری

    چون ترا خورد و گشت فربه غم

    غم تو شد فزون و مردی کم

    علف غم تویی در این عالم

    چون تو رفتی علف نیابد غم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha