حکیم سنایی غزنوی
الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله
در معنی آنکه عاقلان بیغم نباشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معرفت را شرفت پناهِ شماست مغفرت را علف گناه شماست آدمی بهر بی غمی را نیست پای در گِل جز آدمی را نیست همه مقصود آفرینش اوست اهل تکلیف و عقل و بینش اوست عرش و فرش و زمان برای ویست وین تبه خاکدان نه جای ویست او در این خاک توده بیگانه است زانکه با عقل یار و همخانه است خنده و گریه آدمی داند زانکه او رنج و بی غمی داند شادی از اهل عقل بیگانه است آدمی را خود اندُه از خانه است غم در آنست کز تن آسانی بی غمی را تو غم هی خوانی غم ترا می خورد ز بی خطری تو چنان کس نه ای که غم نخوری چون ترا خورد و گشت فربه غم غم تو شد فزون و مردی کم علف غم تویی در این عالم چون تو رفتی علف نیابد غم حکیم سنایی غزنوی