به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بر سه نوع از ستور و دیو و ددست
سر و گردن یکی دو پا و دو دست
سگ و اسبست با تو در مسکن
آن گزندهست و این دگر توسن
آن مروّض کن این مُعلّم کن
پس درآی و حدیث آدم کن
عمر دادی به مکر و شهوت و زور
چه تو مردم چه دیو و دد چه ستور
با همه حسرت و فغان و غریو
پای عقلت ببستهاند سه دیو
با سه دیو ار ز آدمی یک دم
تو همان کن که دیو با آدم
آنکه بیرنگ زد ترا نیرنگ
در تو بنهاد حرص و شهوت و جنگ
داعی خیر و شر درون تواند
هر دو در نیک و بد زبون تواند
در ره خُلق خوب و سیرت زشت
هفت دوزخ تویی و هشت بهشت
همه مقصود آفرینش کون
تویی ای غافل از معونت و عون
وز درون تو هست از پی دین
صدهزار آسمان فزون و زمین
جز بهی جانت را بها ندهد
جز بدی تنت را ندا ندهد
خشم و شهوت به هرکجا خردست
سبب نفع نیک و دفع بدست
شهوت اسبست و خشم سگ در تن
معتدل دار هر دو را در فن
مه بیفزای هردو را مه بکاه
دار بر حدِّ اعتدال نگاه
زانکه داند کسی که رایض خوست
کانچه در سگ نکو در اسب نکوست
از پی نفع و دفع و قوّت و جاه
با تو شخم است و آرزو همراه
آنکه را خشم و آرزو نبود
در کیاست چنان نکو نبود
نرود جز که ابله و بدخوی
در سفر بیسلاح و بینیروی
آدمی شد به میز عقل عزیز
نبود پای میز را تمییز
عقل و جان تو کدخدای تواند
چار طبع تو چارپای تواند
کدخدا را چو نیست یک مرکوب
گرچه رادست باشد او معیوب
چارپا را اگر نکو داری
عقبات مهیب بگذاری
ور نداری نکو، فتاده شوی
زود زود از دو خر پیاده شوی
پس تو مانند کدخدای مخسب
خیره بر پشت چارپای مخسب
چون تو با آفتاب و مه خویشی
سایه بر تو چرا کند پیشی
ور ترا هست ماه یاری ده
توزی از ماه دور داری به
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.