کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در طمع زین سگان مزبله پوی

    ای کم از گربه دست و روی بشوی

    گربه هم روی شوی و هم دزدست

    لاجرم زان سرای بی‌مزدست

    موش را موی هست چون سنجاب

    لیک پاکی نیاید از دریاب

    نپذیرد دباغت ار چه نکوست

    نشود پاک همچو دیگر پوست

    نای و چنگی که گربکان دارند

    موش را خود به رقص نگذارند

    بی‌رسن دزد خانه‌کن باشد

    مور هم دزد و هم رسن باشد

    تا تن تست چون دلِ کفتار

    لت و لوتش یکیست در گفتار

    مانده در پیش این و آن به فسوس

    خایه کن نه و خانه کن چو خروس

    چون به شهر آن کسان که خرسندند

    کمر از بهر خواجگی بندند

    تو نصیحت مدار خوار که غمر

    کرد ضایع به طمع عمّان عمر

    هان قناعت گزین که طامع دون

    در دو گیتی است با عذاب الهون

    طالع آنکه دین به حرص فروخت

    در و بالش به احتراق بسوخت

    دست بردی نیافت از پی بند

    پای حرص تو از قناعت بند

    گر بهی خود روانت نهراسد

    ور بدی زاهدت بنشناسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha