کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ابلهی دید اشتری به چرا

    گفت نقشت همه کژست چرا

    گفت اشتر که اندرین پیکار

    عیب نقاش می‌کنی هش‌دار

    در کژی‌ام مکن به نقش نگاه

    تو زمن راه راست رفتن خواه

    نقشم از مصلحت چنان آمد

    از کژی راستی کمان امد

    تو فضول از میانه بیرون بر

    گوش خر در خور است با سرِ خر

    هست شایسته گرچت آمد خشم

    طاق ابرو برای جفتی چشم

    هرچه او کرده عیب او مکنید

    با بد و نیک جز نکو مکنید

    دست عقل از سخت بنیرو شد

    چشم خورشیدبین ز ابرو شد

    زشت و نیکو به نزد اهل خرد

    سخت نیک است از او نیاید بد

    به خدایی سزا مر او را دان

    شب و شبگیر رو مر او را خوان

    آن نکوتر که هرچه زو بینی

    گرچه زشت آن همه نکو بینی

    جسم را قسم راحت آمد و رنج

    روح را راحت است همچون گنج

    لیک ماری شکنج بر سر اوست

    دست و پای خرد برابر اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha