حکیم سنایی غزنوی
الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
داستان باستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابلهی دید اشتری به چرا گفت نقشت همه کژست چرا گفت اشتر که اندرین پیکار عیب نقاش می کنی هش دار در کژی ام مکن به نقش نگاه تو زمن راه راست رفتن خواه نقشم از مصلحت چنان آمد از کژی راستی کمان امد تو فضول از میانه بیرون بر گوش خر در خور است با سرِ خر هست شایسته گرچت آمد خشم طاق ابرو برای جفتی چشم هرچه او کرده عیب او مکنید با بد و نیک جز نکو مکنید دست عقل از سخت بنیرو شد چشم خورشیدبین ز ابرو شد زشت و نیکو به نزد اهل خرد سخت نیک است از او نیاید بد به خدایی سزا مر او را دان شب و شبگیر رو مر او را خوان آن نکوتر که هرچه زو بینی گرچه زشت آن همه نکو بینی جسم را قسم راحت آمد و رنج روح را راحت است همچون گنج لیک ماری شکنج بر سر اوست دست و پای خرد برابر اوست حکیم سنایی غزنوی