کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جهد کن تا زنیست هست شوی

    وز شراب خدای مست شوی

    باشد آنرا که دین کند هستش

    گوی و چوگان دهر در دستش

    چون ازاین جرعه گشت جان تو مست

    بر بلندی هست گردی پست

    هرکه آزاد کرد آنجایست

    حلقه در گوش و بند برپایست

    لیکن آن بند به که مرکب بخت

    لیکن آن حلقه به که حلقهٔ تخت

    بند کو برنهد تو تاج شمر

    ور پلاست دهد دواج شمر

    زانکه هم محسنست و هم مُجمل

    زانکه هم مُکرمست و هم مُفضل

    چه کنی بهر بی‌نوایی را

    شادی و زیرک و بهایی را

    شاد ازو باش و زیرک از دینش

    تا بیابی رضا و تمکینش

    زیرک آنست کوش بردارد

    شادی آنست کوش نگذارد

    نیکبخت آن کسی که بندهٔ اوست

    در همه کارها بسنده بر اوست

    چون از این شاخها شدی بی‌برگ

    دستها در کمر کنی با مرگ

    نشوی مرگ را دگر منکر

    یابی از عالم حیات خبر

    دست تو چون به شاخ مرگ رسید

    پای تو گرد کاخ برگ دوید

    پای کز طارم هدی دورست

    نیست پای آن دماغ مخمورست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha