کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن شنیدی که تا خلیل چه گفت

    وقت آتش به جبرئیل نهفت

    کرد بیرون سر از دریچهٔ جان

    کای برادر تو دور شو ز میان

    گفت با جبرئیل اندر سرّ

    ربّ یسّر کنان در امر عسر

    گشته از منجنیق حکم رها

    گرد گردان چو گوی گردِ هوا

    گفت پس من دلیل راهِ توام

    جبرئیلم که نیکخواه توام

    در چنان حال با نهیب خلیل

    از سرِ اعتماد و حفظ وکیل

    گفت هرچند پایم ای دلبند

    هست بر گردن ضعیف ببند

    دور کن یک زمان ز خویشتنم

    تا بر او بی تو یک نفس بزنم

    عصمتِ او دلیل من نه بس است

    علم او جبرئیل من نه بس است

    بی تو بر درگهش تو حاضر شو

    چشم بر دوز و پس تو ناظر شو

    یکسو اندر حظّ خود ز میان

    تا بیابی تو لذّت ایمان

    چون به عشق از چنارت آتش جست

    آتش از آتشی بدارد دست

    چون خلیل آنِ خویشتن بگذاشت

    آتش از فعل خویش دست بداشت

    گرچه نمرود آتشی افروخت

    آتشش چون علف نیافت نسوخت

    چون عنان را به دست حکم سپرد

    آتش سی و هشت روزه بمرد

    بر دمید از میان آتش و دود

    چون صدای ندای حق بشنود

    عبهرِ عهد و سوسنِ تحقیق

    سنبل سنت و گل توفیق

    آری آری چو دوست آن باشد

    نار نمرود بوستان باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha