حکیم سنایی غزنوی
الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
التمثیل فی قصّة ابراهیم الخلیل علیهالسّلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شنیدی که تا خلیل چه گفت وقت آتش به جبرئیل نهفت کرد بیرون سر از دریچهٔ جان کای برادر تو دور شو ز میان گفت با جبرئیل اندر سرّ ربّ یسّر کنان در امر عسر گشته از منجنیق حکم رها گرد گردان چو گوی گردِ هوا گفت پس من دلیل راهِ توام جبرئیلم که نیکخواه توام در چنان حال با نهیب خلیل از سرِ اعتماد و حفظ وکیل گفت هرچند پایم ای دلبند هست بر گردن ضعیف ببند دور کن یک زمان ز خویشتنم تا بر او بی تو یک نفس بزنم عصمتِ او دلیل من نه بس است علم او جبرئیل من نه بس است بی تو بر درگهش تو حاضر شو چشم بر دوز و پس تو ناظر شو یکسو اندر حظّ خود ز میان تا بیابی تو لذّت ایمان چون به عشق از چنارت آتش جست آتش از آتشی بدارد دست چون خلیل آنِ خویشتن بگذاشت آتش از فعل خویش دست بداشت گرچه نمرود آتشی افروخت آتشش چون علف نیافت نسوخت چون عنان را به دست حکم سپرد آتش سی و هشت روزه بمرد بر دمید از میان آتش و دود چون صدای ندای حق بشنود عبهرِ عهد و سوسنِ تحقیق سنبل سنت و گل توفیق آری آری چو دوست آن باشد نار نمرود بوستان باشد حکیم سنایی غزنوی