کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو بر تخت سلطان کمخا نشست
    به پیشش کمر هر لباسی ببست
    امیران او اطلس و صوف و خبر
    منسور بلولو مزین بتبر
    خشیشی و ابیاری او را وزیر
    حرم نرمدست مخیل مشیر
    خزاین بصندوق و مفرش سپرد
    بایشان زر و سیم و زیور شمرد
    قطیفه زخیلش یکی چتردار
    زوالا عصابه علم زرنگار
    کلاه دو پر نیز با شب کلاه
    عسس بودش و شحنه بارگاه
    زلاوسمه زرها بنامش زدند
    علم از مصنف ببامش زدند
    زگلهای رخت مرصع نثار
    فشاندند بر وی چوزر بیشمار
    طبقها بسر پوش آراستند
    زمخفی یکی خان بپیراستند
    چوزر قالبک زن بوالا گرفت
    سراویل را کار بالا گرفت
    سپهبد یکی توبی جبه
    که ابرپشمین بود و هم پنبه
    بارمک همه جمع خاصان سپرد
    بعین البقر داد مخفی و برد
    به بیرم که سلطانی و راست نام
    بدادند دستارها را تمام
    بهر جنس بگذاشت یک سر نفر
    که باشد سپه کش دران بوم و بر
    چنان شد که مهتاب از عدل او
    بتاثیر کردی کتانرا رفو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha