کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو ننمود رو هیچ فنح و فلاح
    بشد ارمک آنجا زبهر صلاح
    دری چند از دگمه با خود ببرد
    که نتوان شمردن چنین کار خورد
    وزآنجا خبر شد که ارمک رسید
    بسی جامه کمخا بپایش کشید
    گرفت او همی دامنش زانبساط
    کشید آستین وی این ازنشاط
    مقرر نمودند با یکدیگر
    که هر یک بفصلی بود تا جور
    شود آن یکی شاه رخت بهار
    بود در خزان این یکی شهریار
    ولیکن لباسات قلب از میان
    زدندی گره هر دم از ریسمان
    که جائی نخواهد رسید این سخن
    نخواهد شد این گفتگوها کهن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha