کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عید صیام آمد، موسم نوبهار هم
    وصل نگار باید و باده خوشگوار هم
    یار سپاه غمزه را چون به در آرد از حجاب
    لشکر صد پیاده را بشکند و سوار هم
    چشم تو کشت خلق را، رحم کن ای نگار من
    ورچه وفا نمی کنی ظلم روا مدار هم
    روز شمار بندگان دلبر شوخ دیده ام
    از کرم این شکسته را بنده خود شمار هم
    زلف و رخ تو برد وه در شب و روز ای صنم
    خواب ز دیده من و از دل و جان قرار هم
    نالم از آن که این زمان هست من شکسته را
    سینه جراحت از غم و دیده اشکبار هم
    ای دل اگر تو عاقلی رغم همه منازعان
    باده به چنگ آور و ساقی گلعذار هم
    غیر خیال او مرا نیست به کنج صومعه
    در سر و کار عشق شد حاصل کار و بار هم
    صوفی مستمند را آمده پیش، چون کند
    پیری و عشق و مفلسی محنت روزگار هم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha