کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پرده بردار ز رخ ای بت خورشید جبین
    دیده تر، لب خشک و دل مجروحم بین
    بر بناگوش تو آن خط بود از نیلی خام
    چشم زخمی است چنان...قضا ساخت چنین
    می رود بهر شکار دل صاحب نظران
    مست برخاسته باز آن بت خرگاه نشین
    ظاهرا مهر سلیمانت که پنهان شده بود
    آن دهان خاتم و لعل تو درو هست نگین
    ناوک غمزه به ابروی کمان پیوسته
    در شب و روز برای دل زاهد به کمین
    دوش افتاد هزاران دل شیدا به رهت
    زان سبب پای تو امروز نیاید به زمین
    صوفی دل شده را بار دگر روزی باد
    دیدن طلعت آن ماه، بگویید آمین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha