به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منهاشمارهٔ ۴۸: ای نفس به سوی حق چنین نتوان شد

2040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای نفس به سوی حق چنین نتوان شد
در حضرت او بی دل و دین نتوان شد
از خود بینی تو را به خود پروا نیست
با این همّت خدای بین نتوان شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷: از خود بینی اگر شوی مست غرور 2شمارهٔ ۴۸: ای نفس به سوی حق چنین نتوان شد 3شمارهٔ ۴۹: رو دیده بدوز تا دلت دیده شود 4شمارهٔ ۵۰: از خوی بد تو زان همی رنجد کس 5شمارهٔ ۵۱: از غایت خودپسندی و خودبینی 6شمارهٔ ۵۲: خودبین هرگز به هیچ حاصل نرسد 7شمارهٔ ۵۳: یک دم چو نئی تو عاشق صادق عیش 8شمارهٔ ۵۴: چون خاک به زیر پایها فرسودن 9شمارهٔ ۵۵: گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی 10شمارهٔ ۵۶: یکچند دویدیم نه بر راه صواب 11شمارهٔ ۵۷: در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب 12شمارهٔ ۵۸: گر شیر دلی صید هراسان مطلب 13شمارهٔ ۵۹: دل را تو همه جگر دهی افسوس است 14شمارهٔ ۶۰: افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست 15شمارهٔ ۶۱: تا گوش دلت به غفلت است آکنده 16شمارهٔ ۶۲: زین سان که تُوی دیده به خاک آکنده 17شمارهٔ ۶۳: این دل نه همانا که تو با راه آیی 18شمارهٔ ۶۴: صد زخم چشید نفس و افگار نشد 19شمارهٔ ۶۵: در هیچ سری مایهٔ اسراری نه 20شمارهٔ ۶۶: هرگز دل من واقف اسرار نشد 21شمارهٔ ۶۷: زنهار اگرچه راست می آید کار 22شمارهٔ ۶۸: می میرم ازو و صورت جان در پیش 23شمارهٔ ۶۹: با دل گفتم درآی از خواب تمام 24شمارهٔ ۷۰: از جام هوس بادهٔ مستی تا کی 25شمارهٔ ۷۱: ای دل اگرت زنفس معزول کنند 26شمارهٔ ۷۲: زین سان که تو را بی خودی و بی خبری ...27شمارهٔ ۷۳: ای دل زامل به مال مایل تا کی 28شمارهٔ ۷۴: ای کاش بدانمی که من کیستمی 29شمارهٔ ۷۵: عمر تو بهار تازه را می ماند 30شمارهٔ ۷۶: سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش 31شمارهٔ ۷۷: دل سوختگان از تو سگالند مکن 32شمارهٔ ۷۸: چشم فلک از ظلم تو بگریست مکن 33شمارهٔ ۷۹: در هر دلکی از تو نهیبی است مکن 34شمارهٔ ۸۰: جانا سخنان خصم در گوش مکن 35شمارهٔ ۸۱: یک قطره زآب دیدهٔ مظلومی 36شمارهٔ ۸۲: تا چند ازین خلق خدا آزردن 37شمارهٔ ۸۳: امروز که در جوی حیات آبی هست 38شمارهٔ ۸۴: ظالم چو کباب از دل درویش خورد 39شمارهٔ ۸۵: ظلم آب زرخ، زور ز بازو بُبَرد 40شمارهٔ ۸۶: بیگانگی ات چو با دل خویش آید 41شمارهٔ ۸۷: هر کاو درمی به خون دل جمع آرد 42شمارهٔ ۸۸: آنجا که بود عالم و ظالم سردار 43شمارهٔ ۸۹: هان تا تو چو ظالمان ستمها نکنی 44شمارهٔ ۹۰: شاها چو به محشر اندر آرند تو را 45شمارهٔ ۹۱: چون مظلومی کند به یارب کاری 46شمارهٔ ۹۲: هر شه که زعدل شد شعار و شانش 47شمارهٔ ۹۳: آزار چو باز و آز چون بط منمای 48شمارهٔ ۹۴: نزدیک کسی که عاقل و هشیار است 49شمارهٔ ۹۵: دل را غم تو سوخته جان خواهد کرد 50شمارهٔ ۹۶: طاووس جمال تو چو پرواز کند 51شمارهٔ ۹۷: گر بد بازد حریف گو بد می باز 52شمارهٔ ۹۸: بس خون جگر که مرد را خورده شود 53شمارهٔ ۹۹: بی جرم درین جهان توان زیست بگو 54شمارهٔ ۱۰۰: تشویش دل خستهٔ ما از تو در است 55شمارهٔ ۱۰۱: زلف سیهت که مشک را زو گله هاست 56شمارهٔ ۱۰۲: ای از غم دلبری که بیدادم ازوست 57شمارهٔ ۱۰۳: سیلاب محن رونق عمرم همه برد 58شمارهٔ ۱۰۴: در دل زغم زمانه باری دارم 59شمارهٔ ۱۰۵: آخر زمنت یاد منت هست بپرس 60شمارهٔ ۱۰۶: خوبان همه دل برند لیکن دین نه 61شمارهٔ ۱۰۷: وا می شنوم زگفت از هر جا من 62شمارهٔ ۱۰۸: با شهوت و طبع نور دل نفزاید 63شمارهٔ ۱۰۹: عشق از چه سبب بی خبران را باشد 64شمارهٔ ۱۱۰: اندر ره عشق هر که دارد گذری 65شمارهٔ ۱۱۱: در درد اگر تو از دوا محرومی 66شمارهٔ ۱۱۲: چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن 67شمارهٔ ۱۱۳: هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است 68شمارهٔ ۱۱۴: در تو که بدیدهٔ صفا می نگریم 69شمارهٔ ۱۱۵: چون آتش شهوت آبرویت را برد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ