به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منهاشمارهٔ ۴۷: از خود بینی اگر شوی مست غرور

2040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از خود بینی اگر شوی مست غرور
دوران فلک بر تو شود دیدهٔ مور
چون دیده اگر شوی زخود بینی دور
در دایرهٔ نقطه شوی دیدهٔ نور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶: ای خسته و بسته از پس بینی خویش 2شمارهٔ ۴۷: از خود بینی اگر شوی مست غرور 3شمارهٔ ۴۸: ای نفس به سوی حق چنین نتوان شد 4شمارهٔ ۴۹: رو دیده بدوز تا دلت دیده شود 5شمارهٔ ۵۰: از خوی بد تو زان همی رنجد کس 6شمارهٔ ۵۱: از غایت خودپسندی و خودبینی 7شمارهٔ ۵۲: خودبین هرگز به هیچ حاصل نرسد 8شمارهٔ ۵۳: یک دم چو نئی تو عاشق صادق عیش 9شمارهٔ ۵۴: چون خاک به زیر پایها فرسودن 10شمارهٔ ۵۵: گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی 11شمارهٔ ۵۶: یکچند دویدیم نه بر راه صواب 12شمارهٔ ۵۷: در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب 13شمارهٔ ۵۸: گر شیر دلی صید هراسان مطلب 14شمارهٔ ۵۹: دل را تو همه جگر دهی افسوس است 15شمارهٔ ۶۰: افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست 16شمارهٔ ۶۱: تا گوش دلت به غفلت است آکنده 17شمارهٔ ۶۲: زین سان که تُوی دیده به خاک آکنده 18شمارهٔ ۶۳: این دل نه همانا که تو با راه آیی 19شمارهٔ ۶۴: صد زخم چشید نفس و افگار نشد 20شمارهٔ ۶۵: در هیچ سری مایهٔ اسراری نه 21شمارهٔ ۶۶: هرگز دل من واقف اسرار نشد 22شمارهٔ ۶۷: زنهار اگرچه راست می آید کار 23شمارهٔ ۶۸: می میرم ازو و صورت جان در پیش 24شمارهٔ ۶۹: با دل گفتم درآی از خواب تمام 25شمارهٔ ۷۰: از جام هوس بادهٔ مستی تا کی 26شمارهٔ ۷۱: ای دل اگرت زنفس معزول کنند 27شمارهٔ ۷۲: زین سان که تو را بی خودی و بی خبری ...28شمارهٔ ۷۳: ای دل زامل به مال مایل تا کی 29شمارهٔ ۷۴: ای کاش بدانمی که من کیستمی 30شمارهٔ ۷۵: عمر تو بهار تازه را می ماند 31شمارهٔ ۷۶: سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش 32شمارهٔ ۷۷: دل سوختگان از تو سگالند مکن 33شمارهٔ ۷۸: چشم فلک از ظلم تو بگریست مکن 34شمارهٔ ۷۹: در هر دلکی از تو نهیبی است مکن 35شمارهٔ ۸۰: جانا سخنان خصم در گوش مکن 36شمارهٔ ۸۱: یک قطره زآب دیدهٔ مظلومی 37شمارهٔ ۸۲: تا چند ازین خلق خدا آزردن 38شمارهٔ ۸۳: امروز که در جوی حیات آبی هست 39شمارهٔ ۸۴: ظالم چو کباب از دل درویش خورد 40شمارهٔ ۸۵: ظلم آب زرخ، زور ز بازو بُبَرد 41شمارهٔ ۸۶: بیگانگی ات چو با دل خویش آید 42شمارهٔ ۸۷: هر کاو درمی به خون دل جمع آرد 43شمارهٔ ۸۸: آنجا که بود عالم و ظالم سردار 44شمارهٔ ۸۹: هان تا تو چو ظالمان ستمها نکنی 45شمارهٔ ۹۰: شاها چو به محشر اندر آرند تو را 46شمارهٔ ۹۱: چون مظلومی کند به یارب کاری 47شمارهٔ ۹۲: هر شه که زعدل شد شعار و شانش 48شمارهٔ ۹۳: آزار چو باز و آز چون بط منمای 49شمارهٔ ۹۴: نزدیک کسی که عاقل و هشیار است 50شمارهٔ ۹۵: دل را غم تو سوخته جان خواهد کرد 51شمارهٔ ۹۶: طاووس جمال تو چو پرواز کند 52شمارهٔ ۹۷: گر بد بازد حریف گو بد می باز 53شمارهٔ ۹۸: بس خون جگر که مرد را خورده شود 54شمارهٔ ۹۹: بی جرم درین جهان توان زیست بگو 55شمارهٔ ۱۰۰: تشویش دل خستهٔ ما از تو در است 56شمارهٔ ۱۰۱: زلف سیهت که مشک را زو گله هاست 57شمارهٔ ۱۰۲: ای از غم دلبری که بیدادم ازوست 58شمارهٔ ۱۰۳: سیلاب محن رونق عمرم همه برد 59شمارهٔ ۱۰۴: در دل زغم زمانه باری دارم 60شمارهٔ ۱۰۵: آخر زمنت یاد منت هست بپرس 61شمارهٔ ۱۰۶: خوبان همه دل برند لیکن دین نه 62شمارهٔ ۱۰۷: وا می شنوم زگفت از هر جا من 63شمارهٔ ۱۰۸: با شهوت و طبع نور دل نفزاید 64شمارهٔ ۱۰۹: عشق از چه سبب بی خبران را باشد 65شمارهٔ ۱۱۰: اندر ره عشق هر که دارد گذری 66شمارهٔ ۱۱۱: در درد اگر تو از دوا محرومی 67شمارهٔ ۱۱۲: چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن 68شمارهٔ ۱۱۳: هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است 69شمارهٔ ۱۱۴: در تو که بدیدهٔ صفا می نگریم 70شمارهٔ ۱۱۵: چون آتش شهوت آبرویت را برد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ