به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منهاشمارهٔ ۵۰: از خوی بد تو زان همی رنجد کس

2110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از خوی بد تو زان همی رنجد کس
کاندر نظرت هیچ نمی سنجد کس
یک پوست فزون نیست تو را در همه تن
چون از تو پُر است کی درو گنجد کس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹: رو دیده بدوز تا دلت دیده شود 2شمارهٔ ۵۰: از خوی بد تو زان همی رنجد کس 3شمارهٔ ۵۱: از غایت خودپسندی و خودبینی 4شمارهٔ ۵۲: خودبین هرگز به هیچ حاصل نرسد 5شمارهٔ ۵۳: یک دم چو نئی تو عاشق صادق عیش 6شمارهٔ ۵۴: چون خاک به زیر پایها فرسودن 7شمارهٔ ۵۵: گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی 8شمارهٔ ۵۶: یکچند دویدیم نه بر راه صواب 9شمارهٔ ۵۷: در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب 10شمارهٔ ۵۸: گر شیر دلی صید هراسان مطلب 11شمارهٔ ۵۹: دل را تو همه جگر دهی افسوس است 12شمارهٔ ۶۰: افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست 13شمارهٔ ۶۱: تا گوش دلت به غفلت است آکنده 14شمارهٔ ۶۲: زین سان که تُوی دیده به خاک آکنده 15شمارهٔ ۶۳: این دل نه همانا که تو با راه آیی 16شمارهٔ ۶۴: صد زخم چشید نفس و افگار نشد 17شمارهٔ ۶۵: در هیچ سری مایهٔ اسراری نه 18شمارهٔ ۶۶: هرگز دل من واقف اسرار نشد 19شمارهٔ ۶۷: زنهار اگرچه راست می آید کار 20شمارهٔ ۶۸: می میرم ازو و صورت جان در پیش 21شمارهٔ ۶۹: با دل گفتم درآی از خواب تمام 22شمارهٔ ۷۰: از جام هوس بادهٔ مستی تا کی 23شمارهٔ ۷۱: ای دل اگرت زنفس معزول کنند 24شمارهٔ ۷۲: زین سان که تو را بی خودی و بی خبری ...25شمارهٔ ۷۳: ای دل زامل به مال مایل تا کی 26شمارهٔ ۷۴: ای کاش بدانمی که من کیستمی 27شمارهٔ ۷۵: عمر تو بهار تازه را می ماند 28شمارهٔ ۷۶: سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش 29شمارهٔ ۷۷: دل سوختگان از تو سگالند مکن 30شمارهٔ ۷۸: چشم فلک از ظلم تو بگریست مکن 31شمارهٔ ۷۹: در هر دلکی از تو نهیبی است مکن 32شمارهٔ ۸۰: جانا سخنان خصم در گوش مکن 33شمارهٔ ۸۱: یک قطره زآب دیدهٔ مظلومی 34شمارهٔ ۸۲: تا چند ازین خلق خدا آزردن 35شمارهٔ ۸۳: امروز که در جوی حیات آبی هست 36شمارهٔ ۸۴: ظالم چو کباب از دل درویش خورد 37شمارهٔ ۸۵: ظلم آب زرخ، زور ز بازو بُبَرد 38شمارهٔ ۸۶: بیگانگی ات چو با دل خویش آید 39شمارهٔ ۸۷: هر کاو درمی به خون دل جمع آرد 40شمارهٔ ۸۸: آنجا که بود عالم و ظالم سردار 41شمارهٔ ۸۹: هان تا تو چو ظالمان ستمها نکنی 42شمارهٔ ۹۰: شاها چو به محشر اندر آرند تو را 43شمارهٔ ۹۱: چون مظلومی کند به یارب کاری 44شمارهٔ ۹۲: هر شه که زعدل شد شعار و شانش 45شمارهٔ ۹۳: آزار چو باز و آز چون بط منمای 46شمارهٔ ۹۴: نزدیک کسی که عاقل و هشیار است 47شمارهٔ ۹۵: دل را غم تو سوخته جان خواهد کرد 48شمارهٔ ۹۶: طاووس جمال تو چو پرواز کند 49شمارهٔ ۹۷: گر بد بازد حریف گو بد می باز 50شمارهٔ ۹۸: بس خون جگر که مرد را خورده شود 51شمارهٔ ۹۹: بی جرم درین جهان توان زیست بگو 52شمارهٔ ۱۰۰: تشویش دل خستهٔ ما از تو در است 53شمارهٔ ۱۰۱: زلف سیهت که مشک را زو گله هاست 54شمارهٔ ۱۰۲: ای از غم دلبری که بیدادم ازوست 55شمارهٔ ۱۰۳: سیلاب محن رونق عمرم همه برد 56شمارهٔ ۱۰۴: در دل زغم زمانه باری دارم 57شمارهٔ ۱۰۵: آخر زمنت یاد منت هست بپرس 58شمارهٔ ۱۰۶: خوبان همه دل برند لیکن دین نه 59شمارهٔ ۱۰۷: وا می شنوم زگفت از هر جا من 60شمارهٔ ۱۰۸: با شهوت و طبع نور دل نفزاید 61شمارهٔ ۱۰۹: عشق از چه سبب بی خبران را باشد 62شمارهٔ ۱۱۰: اندر ره عشق هر که دارد گذری 63شمارهٔ ۱۱۱: در درد اگر تو از دوا محرومی 64شمارهٔ ۱۱۲: چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن 65شمارهٔ ۱۱۳: هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است 66شمارهٔ ۱۱۴: در تو که بدیدهٔ صفا می نگریم 67شمارهٔ ۱۱۵: چون آتش شهوت آبرویت را برد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ