به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منهاشمارهٔ ۴۹: رو دیده بدوز تا دلت دیده شود

1600عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رو دیده بدوز تا دلت دیده شود
زان دیده جهانی دگرت دیده شود
گر تو زسر پسند خود برخیزی
کارت همه سر به سر پسندیده شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸: ای نفس به سوی حق چنین نتوان شد 2شمارهٔ ۴۹: رو دیده بدوز تا دلت دیده شود 3شمارهٔ ۵۰: از خوی بد تو زان همی رنجد کس 4شمارهٔ ۵۱: از غایت خودپسندی و خودبینی 5شمارهٔ ۵۲: خودبین هرگز به هیچ حاصل نرسد 6شمارهٔ ۵۳: یک دم چو نئی تو عاشق صادق عیش 7شمارهٔ ۵۴: چون خاک به زیر پایها فرسودن 8شمارهٔ ۵۵: گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی 9شمارهٔ ۵۶: یکچند دویدیم نه بر راه صواب 10شمارهٔ ۵۷: در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب 11شمارهٔ ۵۸: گر شیر دلی صید هراسان مطلب 12شمارهٔ ۵۹: دل را تو همه جگر دهی افسوس است 13شمارهٔ ۶۰: افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست 14شمارهٔ ۶۱: تا گوش دلت به غفلت است آکنده 15شمارهٔ ۶۲: زین سان که تُوی دیده به خاک آکنده 16شمارهٔ ۶۳: این دل نه همانا که تو با راه آیی 17شمارهٔ ۶۴: صد زخم چشید نفس و افگار نشد 18شمارهٔ ۶۵: در هیچ سری مایهٔ اسراری نه 19شمارهٔ ۶۶: هرگز دل من واقف اسرار نشد 20شمارهٔ ۶۷: زنهار اگرچه راست می آید کار 21شمارهٔ ۶۸: می میرم ازو و صورت جان در پیش 22شمارهٔ ۶۹: با دل گفتم درآی از خواب تمام 23شمارهٔ ۷۰: از جام هوس بادهٔ مستی تا کی 24شمارهٔ ۷۱: ای دل اگرت زنفس معزول کنند 25شمارهٔ ۷۲: زین سان که تو را بی خودی و بی خبری ...26شمارهٔ ۷۳: ای دل زامل به مال مایل تا کی 27شمارهٔ ۷۴: ای کاش بدانمی که من کیستمی 28شمارهٔ ۷۵: عمر تو بهار تازه را می ماند 29شمارهٔ ۷۶: سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش 30شمارهٔ ۷۷: دل سوختگان از تو سگالند مکن 31شمارهٔ ۷۸: چشم فلک از ظلم تو بگریست مکن 32شمارهٔ ۷۹: در هر دلکی از تو نهیبی است مکن 33شمارهٔ ۸۰: جانا سخنان خصم در گوش مکن 34شمارهٔ ۸۱: یک قطره زآب دیدهٔ مظلومی 35شمارهٔ ۸۲: تا چند ازین خلق خدا آزردن 36شمارهٔ ۸۳: امروز که در جوی حیات آبی هست 37شمارهٔ ۸۴: ظالم چو کباب از دل درویش خورد 38شمارهٔ ۸۵: ظلم آب زرخ، زور ز بازو بُبَرد 39شمارهٔ ۸۶: بیگانگی ات چو با دل خویش آید 40شمارهٔ ۸۷: هر کاو درمی به خون دل جمع آرد 41شمارهٔ ۸۸: آنجا که بود عالم و ظالم سردار 42شمارهٔ ۸۹: هان تا تو چو ظالمان ستمها نکنی 43شمارهٔ ۹۰: شاها چو به محشر اندر آرند تو را 44شمارهٔ ۹۱: چون مظلومی کند به یارب کاری 45شمارهٔ ۹۲: هر شه که زعدل شد شعار و شانش 46شمارهٔ ۹۳: آزار چو باز و آز چون بط منمای 47شمارهٔ ۹۴: نزدیک کسی که عاقل و هشیار است 48شمارهٔ ۹۵: دل را غم تو سوخته جان خواهد کرد 49شمارهٔ ۹۶: طاووس جمال تو چو پرواز کند 50شمارهٔ ۹۷: گر بد بازد حریف گو بد می باز 51شمارهٔ ۹۸: بس خون جگر که مرد را خورده شود 52شمارهٔ ۹۹: بی جرم درین جهان توان زیست بگو 53شمارهٔ ۱۰۰: تشویش دل خستهٔ ما از تو در است 54شمارهٔ ۱۰۱: زلف سیهت که مشک را زو گله هاست 55شمارهٔ ۱۰۲: ای از غم دلبری که بیدادم ازوست 56شمارهٔ ۱۰۳: سیلاب محن رونق عمرم همه برد 57شمارهٔ ۱۰۴: در دل زغم زمانه باری دارم 58شمارهٔ ۱۰۵: آخر زمنت یاد منت هست بپرس 59شمارهٔ ۱۰۶: خوبان همه دل برند لیکن دین نه 60شمارهٔ ۱۰۷: وا می شنوم زگفت از هر جا من 61شمارهٔ ۱۰۸: با شهوت و طبع نور دل نفزاید 62شمارهٔ ۱۰۹: عشق از چه سبب بی خبران را باشد 63شمارهٔ ۱۱۰: اندر ره عشق هر که دارد گذری 64شمارهٔ ۱۱۱: در درد اگر تو از دوا محرومی 65شمارهٔ ۱۱۲: چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن 66شمارهٔ ۱۱۳: هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است 67شمارهٔ ۱۱۴: در تو که بدیدهٔ صفا می نگریم 68شمارهٔ ۱۱۵: چون آتش شهوت آبرویت را برد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ