کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فرید دهد مسیب که کوکب بختش
    ز روشنی برخ ماه‌طلعتان ماند
    محیط فیض رسانی که خامه از دستم
    ز وصف او بسحاب گهرفشان ماند
    بنای همت او طرفه مرتفع قصریست
    که پایه‌اش ز بلندی بآسمان ماند
    بگاه ریزش ابر کفش عجب باشد
    به بحر قطره‌ای و گوهری بکان ماند
    به بین بوسعت خلقش که دارد این صحرا
    گشایشی که به صحرای لامکان ماند
    پیاده‌ایست بصحرای همتش حاتم
    که چون غبار بدنبال کاروان ماند
    فکند طرح بنائی که طاق ایوانش
    بطاق ابروی پیوسته بتان ماند
    اگر کند سخن از وصف حوض خانه او
    سزد که تا ابدش خامه تر زبان ماند
    صفا چو آئینه هر خشتش آنقدر دارد
    که در تحیر ازوعقل انس و جان ماند
    ز بس رفیع بود پایه‌اش رود تا حشر
    فلک ز حیرتش انگشت بر دهان ماند
    سخن‌سرا که ز وصف صفای باغچه‌اش
    زبس بحیرت از آن تازه گلستان ماند
    زبان او سزد ار باز ماند از گفتار
    چوشق خامه که موئیش در میان ماند
    ز لطف حق چو پذیرفت این بنا اتمام
    که ساحتش بسر کوی گلرخان ماند
    نوشت خامه مستاق بهر تاریخش
    بدهر بانی این خانه جاودان ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha