کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گشته جور محمد نبی خسته جگر
    که خورند از غم او بنده آزاد افسوس
    عاقبت غمکده هستی او را چون سیل
    آب شمشیر فنا کند ز بنیاد افسوس
    از تسیم ستم و صرصر بیداد سپهر
    خرمن هستی او شد همه بر باد افسوس
    از جفائی که بر او رفت برآمد هر سو
    از زن و مرد از آن شدت بیداد افسوس
    خواست از خاطر غمگین و دل شاد دریغ
    بر فلک رفت ز ویرانه و آباد افسوس
    کشته چون گشت برآمد ز غمش یاران را
    از دل خسته و از خاطر ناشاد افسوس
    کلک مشتاق رقم کرد پی تاریخش
    از محمدنبی آن گشته بیداد افسوس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha