به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیرباعی هاشمارهٔ ۸۱: از ذکر زبان، انس به جانان نشود

2870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از ذکر زبان، انس به جانان نشود
بی جاذبهٔ کس صاحب عرفان نشود
حلوا گویی دهان نگردد شیرین
از حق گفتن کسی خدا دان نشود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۰: کوه غم یار کندن آسان نشود 2شمارهٔ ۸۱: از ذکر زبان، انس به جانان نشود 3شمارهٔ ۸۲: از مطلب من درد طلب من زاید 4شمارهٔ ۸۳: اشعار سعیدا به نظامی نرسید 5شمارهٔ ۸۴: ای هرزه درا ناله و افغان بگذار 6شمارهٔ ۸۵: خواهی که رسی به دوست جولان بگذار 7شمارهٔ ۸۶: ای آن که تویی ز عقل ها بالاتر 8شمارهٔ ۸۷: خواهی که رسی به دوست، از جان بگذر 9شمارهٔ ۸۸: بسیار به بر و بحر کردیم سفر 10شمارهٔ ۸۹: تا زهر غمت بود نخوردیم شکر 11شمارهٔ ۹۰: بی تو نفسی خوش نکشیدم هرگز 12شمارهٔ ۹۱: گویند که حق یار نمازی است و بس 13شمارهٔ ۹۲: گویند خدا ز روزه راضی است و بس 14شمارهٔ ۹۳: از خوان غمش حواله ای دارم بس 15شمارهٔ ۹۴: لعنت بر نفس ما و بر کردارش 16شمارهٔ ۹۵: آنان که به دعوا شده سادات مثال 17شمارهٔ ۹۶: گویند کسانی که جهان است خیال 18شمارهٔ ۹۷: تا صبح نشستم من و جان بر در دل 19شمارهٔ ۹۸: چون کرد ظهور، نور تابندهٔ دل 20شمارهٔ ۹۹: دیروز درآمدم به کاشانهٔ دل 21شمارهٔ ۱۰۰: تا کرد قبای ناز را بر تن گل 22شمارهٔ ۱۰۱: تا بنده شدم، چو مهر تابنده شدم 23شمارهٔ ۱۰۲: تنها نه به هجر آشنا گردیدم 24شمارهٔ ۱۰۳: گر دل گویم تو را ز جان می ترسم 25شمارهٔ ۱۰۴: یک سو شادی است در جهان یک سو غم 26شمارهٔ ۱۰۵: من خانهٔ آن ماه جبین می دانم 27شمارهٔ ۱۰۶: من گرچه ز عشق، گفتگو نتوانم 28شمارهٔ ۱۰۷: گر بادهٔ تو رسد به من مل چه کنم 29شمارهٔ ۱۰۸: هر ذره مدان ز خود کمش می بینم 30شمارهٔ ۱۰۹: شوخی که بری ز عالمش می بینم 31شمارهٔ ۱۱۰: چشمی که از او دو عالمش می بینم 32شمارهٔ ۱۱۱: دنیا که وفایش و بقایش معلوم 33شمارهٔ ۱۱۲: ما دلق ریای خویشتن سوخته ایم 34شمارهٔ ۱۱۳: تا مشعل دید عیب خامش کردیم 35شمارهٔ ۱۱۴: جز ناله کسی همنفس خویش ندیدیم 36شمارهٔ ۱۱۵: ما منتهییم و مبتدا هم ماییم 37شمارهٔ ۱۱۶: بیرون و درون برو بیا هم ماییم 38شمارهٔ ۱۱۷: آدم یک آدم است و یک صورت و جان 39شمارهٔ ۱۱۸: ای بسته میان تو کمر بر دل و جان 40شمارهٔ ۱۱۹: عالم جسم و محمدش آمده جان 41شمارهٔ ۱۲۰: ای از تو جهانیان به دادند و فغان 42شمارهٔ ۱۲۱: یاری دارم که روش دیدن نتوان 43شمارهٔ ۱۲۲: عرفان به خدا هیچ ندارند جهان 44شمارهٔ ۱۲۳: رفتی به سفر از پی تسخیر جهان 45شمارهٔ ۱۲۴: وهمی به خیال کرده جا نام جهان 46شمارهٔ ۱۲۵: بحری پنهان چو کرد جوش و طغیان 47شمارهٔ ۱۲۶: تا کی به لباس عاریت بند شدن 48شمارهٔ ۱۲۷: زینهار که کارها به خود آسان کن 49شمارهٔ ۱۲۸: بی یار شدم یک نفسم یاری کن 50شمارهٔ ۱۲۹: گاهی نزدیک و گاه دورم از تو 51شمارهٔ ۱۳۰: ای شیخ کرامت منما رهبر شو 52شمارهٔ ۱۳۱: چون موم بر آتشی رسی آب مشو 53شمارهٔ ۱۳۲: ای نفس و هوا برده دلت را، جان کو؟54شمارهٔ ۱۳۳: با نفس دغل تو بدگمان باشی به 55شمارهٔ ۱۳۴: دل رفت ز خود هنوز جان نارفته 56شمارهٔ ۱۳۵: این عالم ما که بی نظیر افتاده 57شمارهٔ ۱۳۶: ای باده فروش بادهٔ صاف بده 58شمارهٔ ۱۳۷: ساقی آورد ساغری بگزیده 59شمارهٔ ۱۳۸: در راه وفا ندیده ام قافله ای 60شمارهٔ ۱۳۹: ای دل نفسی صاحب عرفان نشدی 61شمارهٔ ۱۴۰: یاری دارم که رشک حور است و پری 62شمارهٔ ۱۴۱: ای عهدشکن قیمت ما را چه شناسی 63شمارهٔ ۱۴۲: آن بدگهری که بد بود با نیکی 64شمارهٔ ۱۴۳: او معنی معنی است که را آن معنی 65شمارهٔ ۱۴۴: تا کش و فش و عمامه را ته نکنی 66شمارهٔ ۱۴۵: با آیینه دمی شدم روی به روی 67شمارهٔ ۱۴۶: دارم دم سرد، چشم خون پالایی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ