کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا حاجیی شانهٔ عاج داد

    که رحمت بر اخلاق حجاج باد

    شنیدم که باری سگم خوانده بود

    که از من به نوعی دلش مانده بود

    بینداختم شانه کاین استخوان

    نمی‌بایدم دیگرم سگ مخوان

    مپندار چون سرکهٔ خود خورم

    که جور خداوند حلوا برم

    قناعت کن ای نفس بر اندکی

    که سلطان و درویش بینی یکی

    چرا پیش خسرو به خواهش روی

    چو یک سو نهادی طمع، خسروی

    وگر خود پرستی شکم طبله کن

    در خانهٔ این و آن قبله کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha