کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی نان خورش جز پیازی نداشت

    چو دیگر کسان برگ و سازی نداشت

    کسی گفتش ای سغبهٔ خاکسار

    برو طبخی از خوان یغما بیار

    بخواه و مدار ای پسر شرم و باک

    که مقطوع روزی بود شرمناک

    قبا بست و چابک نوردید دست

    قبایش دریدند و دستش شکست

    همی گفت و بر خویشتن می‌گریست

    که مر خویشتن کرده را چاره چیست؟

    بلا جوی باشد گرفتار آز

    من و خانه من بعد و نان و پیاز

    جوینی که از سعی بازو خورم

    به از میده بر خوان اهل کرم

    چه دلتنگ خفت آن فرومایه دوش

    که بر سفرهٔ دیگران داشت گوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha