کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی را تب آمد ز صاحبدلان

    کسی گفت شکر بخواه از فلان

    بگفت ای پسر تلخی مردنم

    به از جور روی ترش بردنم

    شکر عاقل از دست آن کس نخورد

    که روی از تکبر بر او سرکه کرد

    مرو از پی هر چه دل خواهدت

    که تمکین تن نور جان کاهدت

    کند مرد را نفس اماره خوار

    اگر هوشمندی عزیزش مدار

    اگر هرچه باشد مرادت خوری

    ز دوران بسی نامرادی بری

    تنور شکم دم به دم تافتن

    مصیبت بود روز نایافتن

    به تنگی بریزاندت روی رنگ

    چو وقت فراخی کنی معده تنگ

    کشد مرد پرخواره بار شکم

    وگر در نیابد کشد بار غم

    شکم بنده بسیار بینی خجل

    شکم پیش من تنگ بهتر که دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha