زبده اهل هنر ای آنکه با صد دیده، چرخ
روز و شب حیران بود از دانش و فرهنگ تو
اینکه یاران می کنند از آمدن پهلو تهی
نیست مقصودی بغیر از حفظ نام و ننگ تو
شاعران پرده در را میهمانی خوب نیست
پرده برمی افکنند از ساز بی آهنگ تو
هر که یک ره ساز ناساز ترا بشنید گفت
عود اگر در آتش افتد به که اندر چنگ تو