کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ملک آن پادشاه ملک معنی
    که نامش سکه نقد سخن بود
    چنان آفاق گیر از اهل معنی
    که حد ملکش از قم تا دکن بود
    زدی از سوز دل در خانه آتش
    دوات و کلک او شمع و لگن بود
    بصورت گر بکلکش آرمیدی
    بمعنی ساکن بیت الحزن بود
    بهر جا بکر معنی جلوه کردی
    باو نزدیکتر از پیرهن بود
    سوی گلزار جنت رفت آخر
    که دلگیر از هوای این چمن بود
    قلم چون نی اگر نالد عجب نیست
    نه او را در بنان او وطن بود
    کسی کانگشت بر حرفش نهادی
    زغم انگشت حسرت در دهن بود
    بجستم سال تاریخش ز ایام
    بگفتا (او سر اهل سخن بود)

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha