کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبت ز بهر چه بر روز سایبان انداخت
    که روز من به شب تیره در گمان انداخت
    که داد جز رخ و زلفت نشان روز و شبی
    که آن براین شکن و این گره بر آن انداخت
    دو زلف پر گرهت گر نگه کنی دو شبند
    که روز روی تو خود را در آن میان انداخت
    شگفت مانده ام از چشم جادوی تو که چون
    به نیم روز گره در شبی چنان انداخت
    بسا که روز بشب کردم از غمت که رخت
    نگفت سایه بر آن ناتوان، توان انداخت
    بروز من منشیناد چشمت ارچه دلم
    ببرد و در شکن زلف دلستان انداخت
    هر از جان امامی فدای آن شب و روز
    که وصف هر دواش آتش در استخوان انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha